هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

درک مطلب !

انقدر امروز روی صندلی بد نشستم کمرم خیلی درد گرفته .

زیادی حساس شدم چند روزه و دارم بیش از حد گیر میدم و دعوا میکنم .

حالم خوش نیست و منم و من .

از کسایی که منو میخوان دارم فرار میکنم .

دراز کشیدم روی تختم و از کمردرد اینجا غر میزنم .


حرف

کمتر حرف بزن ؛ بیشتر عزیز شو !

پاییز شماس ؟! خیلی نوموسه

از بیمارستان اومدم ، ناهار خوردم ، خوابیدم ، مطالعه کردم ، فیلم دیدم ، شام خوردم گفتم خب حتما وقت خوابه دیگه برم بخوابم 

که دیدم ساعت تازه نه و نیمه :/ 

اینم از پاییزتون .

کارما

یه مریض اوردن یه اقای مسنی بودن . همراهش میگفت تا همین الان داشت با من حرف میزد یهو بی حس شد افتاد .

مریض کُد خورد فوت شد .

اینا همه در عرض دو سه ساعت اتفاق افتاد .

فک کن ! 

آدمی واقعا به یه مو بنده ! صبح هشت از خواب بیدار میشی صبحونتو میخوری ،با اینو اون دعوا میکنی ، فحش میدی ، قضاوت میکنی ، دروغ میگی ، افترا و تهمت میزنی‌، دل میشکنی حتی خودتم خبردار نمیشی ،زخم میزنی ، بعد میگی من آتئیستم، ظهر ساعتای ده و نیم یازده دیگه نیستی ! دیگه قلبت نمیزنه ! 

مگه میشه خدایی نباشه ؟ 

کسی که خیلی راحت میتونه در عرض دو سه ساعت هیچ و پوچت کنه و ازت چند تا خاطره واسه اطرافیانت بذاره .

از تعجب خشکم زده واقعا .

جدیدا هر کاری میخوام بکنم یا عصبانی بشم یا تهمت بزنم به خودم میگم این کار یا حرفم دلشو میشکنه ؟ 

باعث میشه اشکش در بیاد و تقاصشو پس بدم ؟! 

باعث میشه خیلی وقت ها جلوی خودمو بگیرم .

نمیخوام کارمای کارای بدمو پس بدم .


پ.ن: 

واقعا اگر حرفی زدم ، دلتونو شکوندم ، تندی کردم ، کامنت بد ج دادم ، فحش دادم ، حلالم کنید و از من بگذرید .

شاید چند ساعت دیگه ، مانیتور بالای سر من بگه بیییییییییییب و تامام .

خیلی نوموسه عامو

بهم ریختگی هورمون هام بدجوری روم تاثیر گذاشته و فقط خودمم که دارم خودمو کنترل میکنم .

خیلی خیلی خیلی دارم خودمو کنترل میکنم .

اگه از فردا شنیدید یه دکتری بوده که به جرم تجاوز به مریضاش دستگیر شده اون منم ! 

یا یه دختره که هر کی از جلوش رد میشه رو میکنه اونم منم ! 

نمیفهمم خودمو :/ 


پ.ن :

چیزای گرم و تند و اینا نباید بخورم :/  


ب‌.ر.ن:

به این یارو که هیچ اسمی براش انتخاب نکردم و "صرفا" اینجا بهش میگم پارتنر ، تیکه انداختم میگه پسر حرمت داره نه لذت :/ 

جمع کن بابا عامو معلوم نیس با چند نفر خوابیده :/ مرتیکه نوموس :/ 

راستش اینو که گفت یاد هشت افتادم .

پرت شدم به اون وقتا .

مذهبی

شلوغ بود من رفتم بالای سر مریض که یه دختر جوون سگ مذهبی* بود (معمولا مریض باید بیاد پیشت) دیدم بدحاله همونجا ازش رگ گرفتم (خواستم خودی نشون بدم) یه آهی کشید بسی سک*سی یه پسره داشت رد میشد اروم گفت جووون :/ 

بچه ها سرم حاضر کردن ، اومدم وصل کنم شروع کرد ناله کردن ! معلوم نبود دارم میکنمش یا دارم سرم وصل میکنم .

همچینم به بدنش کش و قوس میداد !!

جن*ده خانوووم !


*سگ مذهبی : افراطی ، متعصب .

پارتنر

خیلی خوبه که پارتنرت علایق و لذت هاتو بشناسه و بهترین لذتو بهت بده .

اما فقط یه نکته ناراحت کننده وجود داره .

چی شر که انقدر ماهر عمل میکنه ؟! 

با چند تا دختر بوده ؟! 

چند تا قصه غم انگیز ساخته ؟! 

دل چند تا دختر رو شکسته ؟! 

چند تا دختر دلشو شکستن ؟! 

دخترایی که باهاش سک*س داشته خوشگلتر از من بودن یا نه ؟! 

هات تر از من بودن یا نه ؟ 

علاقش به من واقعیه ؟! یا انقدر دختر بازی کرده روتین میگه دوستت دارم ؟! 

کرم ریختن

لذت فوق العاده عجیبی داره پسری که دوس دختر داره رو از راه به در کنی ، مجبورش کنی بهت نگاه کنه یا تو رو روی تخت کنار خودش تصور کنه یا کرم بغل کردن یا بوسیدنتو به جونش بندازی .

البته فقط پسر و مرد های هول همچین اخلاقی دارن و یه اقای با شخصیت خودشو خیلی کنترل میکنه ، صد در صد کرم ریختن به دومی مفرح ذاته :))

تازگیا با یه پسری اشنا شدم که از همه نظر فوق العادس ، هفت هفت نود و هفت یکی از بهترین لذت های دنیا رو داشتم .

آمبولی ریه

با یه پسری آشنا شدم که علاوه بر کار خودش و رشته ش , کار های زیادی انجام میده . خیلی فعاله و اجتماعی .

اسمشو میذارم آمبولی ریه .

رابطه ای با هم نداریم که بشه اسمشو گذاشت دوس پسر یا دوست صمیمی .

صرفا یه پسرس که کنار من مشغول به کاره و با هم صحبت میکنیم و دونسته هامونو میزنیم تو سر هم دیگه و کار میکنیم .

اینجور ادما منو عجیب شیفته خودشون میکنن .

بی شعوری

یادتونه گفتم یه پرستار طرحی نمکی اومده بیمارستانمون که موقع نوار قلب گرفتن به دختره گفت چیکار کردی انقدر سینه هات خوشگلن ؟! 

یه متخصص داخلی بی شعور داریم که امروز خیلی باهاش بد حرف زد ، بیچاره گریه کرد و رفت بیرون .

ادم بی شخصیتیه ، کلا بی شعوره .

فک نکنید کار اشتباهی انجام داده بود ! نه !