هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

خشم

عصبانی و خشمگین و بی قرارم .

یه انرژی منفی زیادی در اطراف خودم حس میکنم .

کاش میشد به کسایی که روی اعصابم هستن بگم چیز خر و دهنشونو ببندن :( نمیدونم تا کی باید کسایی رو که ازشون نفرت داریم و تحمل کنیم .

گرایش جنسی

من کاملا درک میکنم و درسشم خوندم و پاس کردم والا ، 

یه جمله ما گفتیم به نظر من ترنس ها به خاطر فشار روانی که روشون بوده اخلاقشون تند تر از بقیه س و ریکشن های افراطی زیاد دارن .

عاقو با چوب و سه چرخه و سنگ و باتوم ریختن رو سر ما ! که تو چی هستی کی هستی حکم میدی ! 

گفتم من حکم نمیدم فقط نظرمو گفتم اونم به این خاطر که باهاشون سر و کار داشتم الان دقت کنید متوجه میشی ریکشنتون خیلی تند بو و عصبانی شدید سریع .

بازم شروع کردن به ریکشن دادن افراطی .

دیگه دیدم تعدادشون زیاده این جماعت :))) بیخیال شدم .

ولی جدی چی باعث میشه که کسی علاقه ای نداره با ترنس ها وارد رابطه بشه ؟! 

به خاطر اینکه قبلا دختر/پسر بوده ؟! 

یا به خاطر اینکه اندام جنسیشو هنوز عمل نکرده ؟! 

اگر از شما بخوان با یه ترنس وارد رابطه شید قبول میکنید ؟ 

شنبه ها

خب فردا اولین روز از هفته ست که براتون آرزو میکنم بهترین روز زندگیتون باشه و قوی و پر انرژی شروع کنید و بهترین هفته ی عمرتونو بسازید .

امیدوارم فردا یه روز قندی عسلی برای همتون باشه :* 


پ.ن:

امیدوارم زود برگردم به آغوش هفت دقیقه ی عزیزم :* 

تا کسشری دیگر ، بدرود .


پیر پاتال ها

با دو سه تا از رفقا یکی دو ساعتی جمع شدیم و به سلامتی خودمون زدیم و رقصیدیم و گور بابای دنیا گویان خندیدیم و حسابی کیف کردیم و برگشتیم خونه هامون و دونه دونه عکس های مهمونی رو استوری کردیم و پزشو به بقیه "دوستای خودچس کنانِ  ولو در اینستاگرام" دادیم و لش کردیم :) 


چشم و ابرو مشکی

میگین مشکیا جذابن بعد بین بلوندا پیداتون میکنیم ، 

فازتون چیه خب ؟

از بلوندا حساب میبرید ؟

یا با مشکیا تعارف دارید ؟ 

:))))

مَسوتی

یه مسوتی داریم (مسعود) ماهه ماه .

پرستاره ده سال سابقس .

سر همین جریان بهم گفت اگه بهت گفتن بلند شو بیا دادگاه ، تو نرو ، خود دکتر فلانی (همین مرتیکه کُلُم) یه وکیل داره توووپ .

گفتم پس چرا میخواد پای همه رو بکشه به دادگاه ؟! 

گفت شما نرو :)

قَنده قَند :* 


مرتیکه نوموس

عامو یه کپه ی لیمویی هس خیلی رو اعصابمه .

مرتیکه کُلُم برگشته مریضو کشته میگه نه نه این اَی (اگه) میخواستم زنده نَمی موند .

تو خواستی و نشد ؟! 

بعد میخواد پای همه رو بکشه وسط ، از اونی که تریاژ کرده ، از منی که بستریش کردم تا اونی که مسئول شیفت بوده و سوپر و متر و همه .

یکی نی به این بگه باز تو یه خاکی تو سر خودت کردی دس بچو مام دادی ؟! 

مرتیکه بیل .

شبیه بیل می مونه .

کچل

هر موقع از جلوی مغازه ای رد میشم که جنس مورد علاقه ی یکی از دوستان یا اشنایان رو داره , سریع میرم میخرم و یه جعبه ی خوشگلم براش پیدا میکنم و هدیه میدم .

بعضی چیزا توی ذهنم هک میشه . مثلا علایق هر شخصی چیزیه که یادم میمونه .

میدونم جیم جیم خیلی بیسکوویت ترد دوس داره , شکلات اسنیکرز خیلی دوس داره , رژ لب مودا ال صد و چهار استفاده میکنه و دوس داره .

حتی علایق هیراد رو هم میدونم ! از بس از هیراد حرف میزنه . حتی از حالت موهاش هم حرف میزنه :/ از من کسخل تر اونه :))

مثلا میدونم مونا هم عاشق شکلات های فرانسویه , میرم مغازه ی کراشم و برای مونا و جیم جیم و خودم شکلات میخرم .

از هدیه دادن بیشتر از هدیه گرفتن خوشحال میشم .

باید بگم تنهایی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم سخت تره , نمیدونم با کی باید معاشرت کنم و کسشر بگم .

, حتی یه مگس نر تا شعاع صد کیلومتری من پیدا نمیشه و اوضاع کساده .

یه چند روزی بود میخواستم مخ کراشم رو بزنم و از اونجایی که کراشم مغازه ی شکلات فروشی داشت و شبیه گوریل بود و من تا به حال تجربه ی مخ زنی خارج از بیمارستان نداشتم بلد نبودم .

مثلا یکی توی بیمارستان هست که میدونی بدشم نمیاد , یعنی تو رو نسبتا میشناسه و پاشو میذاره روی دام , اونو میشه یه کاری کرد و مخشو زد , ولی اینکه تو صرفا از قیافه و تیپ یکی خوشت بیاد و یه گپ مختصر بزنی و عاشقش بشی و بخوای بهش نخ بدی خیلی سخت بود برام .

خلاصه بعد از چند روز که بقولیانه و با تیپ داغون و لباس بیمارستان رفتم پیشش , یه شب تیپ زدم و خیلی دلبر رفتم پیشش و دیدم اصلا هیچ چراغ سبزی نشون نمیده .

تصمیم گرفتم نرم دیگه .

اما فرداش رفتم و باهاش صحبت کردم (همون پست کسخلیت) , و بعدش هم فهمیدم متاهله و چقدر پشیمون شدم .

همچنان سینگل میچرخم برای خودم و شنبه هم یه عمل سنگین دارم و فکر نکنم زنده بیام بیرون ! فک کنم بدنم بیشتر از اون چیزی که فکر میکنم ضعیف تره .

اون از ابله مرغون , اینم از الان که ریزش مو شدید گرفتم . 

فک کنم بعد از عمل کلا کچل شم .

صدام عوض شده

صدام خوبه و لحنم عالیه . 

گاهی اوقات همینجوری یهویی یه خشی چیزی میفته توی صدام و بشدت قشنگ و قند میشه و تا صدام رو صاف نکنم از بین نمیره :)) 

عاقو دیشب داشتم با دکتر داخلی صحبت میکردم یهو اینجوری شد و تا شعاع صد متری نگاه ها خیره به من شد :)) 

منم بعد از گفتن دو تا جمله صدام رو صاف کردم و بقیه ناامیدانه به کارشون ادامه دادن .

دوست داشتن

میدونی اولاش اینجوریه که چهرش جذبت میکنه ، خوش هیکله یا خوشگل یا خوش تیپه .

شایدم جاذبه های جنسیش .

ولی یکم که میگذره چیزی که تو رو جذب میکنه ، دیگه این چیزا نیس .

حسی که کنارش پیدا میکنی ، چیزایی که اون داره .

مثلا لحن صحبت کردنش ، تلفظ کردن یه کلمه خاص ، تیکه کلامش ، غذایی که دوس داره ، چیزایی که دوس داره ، رویاهاش ، فانتزیاش ، کارش ، خرج کردناش ، چیزایی که خاص اون فرده برات مهم میشه ، حسی که کنارش داری .

احساس ارامش میکنی و دلت به دلش بند میشه و دوست داشتنتون فیکس میشه .