هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

قنبر

یه قنبر نامی داریم که از قم میومد بیمارستان ما .

عاقا این اوایل که میخواست وارد اتاق بشه ، سه ساعت وای میستاد جلوی در میگفت یا الله یا الله 

بعد مریض با تاب شلوارک روی تخت خوابیده بود :))))

از این طرف این خودشو میکشت مریض عین خیالش نبود :))

این بنده خدا هم معذب میشد :))) کم کم براش عادی شد .

یه بار به همکارش گفت خانم فلانی اینا اول میرن ارایشگاه بعد میان بیمارستان ؟ چه جوریه ؟! :))))


:/

یه عدد پرتقال خوردم و معدم داره خودشو جر میده :|

خنده داره

میرم بالای سر تخت فلان میبینم پرستار جدید (یه طرحی کوچولو موچولو ناناسی) داره ازش نوار قلب میگیره .

از مریض که یه دختر جوونی و خودکشی کرده با چند تا قرص میپرسه : چقدر سینه هات خوبن باشگاه میری ؟! :)))))

ینی یکی باید منو جمع میکرد :)))))


سلاخی

فک کن از پرسنل بیمارستان امام خمینی باشی ! ینی باید به تمام پرسنل اونجا این حقو بدن که همراهی مریض حرف زیادی زد سلاخیش کنن .


:/

بی حالی و ضعف و سرماخوردگی تمام تنم رو گرفته :/ 

سریع

میگم پروندشو کجا گذاشتی ؟ 

میگه من فستم : fast .

میگم چی ای ؟! :))

میگه ینی مریض جدید که میاد رگ میگیرم و آزمایشات مریض رو میگیرم و نوار قلبشو میگیرم و سوند میزنم براش .

میگم اها :)))) فک کردم داری از خودت تعریف میکنی :)) 

(fast : سریع)

کلونازپام

دختره کلونازپام خورده اومده ، میگم باید برات لوله بذارن توی بینیت معدتو شستشو بدن .

یه داد و هواری راه انداخت که خدا میدونه .

بهش میگم مگه از چی میترسی ؟ تو که میخواستی خودتو بکشی ! 

خودکشیم خودکشیای قدیم ! چین این جدیدیا تخم ندارن :| 


تابستون

این واقعا همون تابستونی بود که به خاطرش ذوق داشتم ؟!