میدونی اولاش اینجوریه که چهرش جذبت میکنه ، خوش هیکله یا خوشگل یا خوش تیپه .
شایدم جاذبه های جنسیش .
ولی یکم که میگذره چیزی که تو رو جذب میکنه ، دیگه این چیزا نیس .
حسی که کنارش پیدا میکنی ، چیزایی که اون داره .
مثلا لحن صحبت کردنش ، تلفظ کردن یه کلمه خاص ، تیکه کلامش ، غذایی که دوس داره ، چیزایی که دوس داره ، رویاهاش ، فانتزیاش ، کارش ، خرج کردناش ، چیزایی که خاص اون فرده برات مهم میشه ، حسی که کنارش داری .
احساس ارامش میکنی و دلت به دلش بند میشه و دوست داشتنتون فیکس میشه .
در مورد پست قبل پیشنهاد می کنم با یکی از امور اداری بریز رو هم و اطلاعات افراد رو از اون بگیر تا ضایع بازی نشه
تو شرکتهای خصوصی که مسئول این کار منشی شزکت بود هرکی میومد استخدام بشه اول رزومشو میداد به ما مجردا چک میکردیم بعد میداد به مدیر عامل
نه اخرش که اومدم خونه و با یه سرچ کوچیک فهمیدم متاهله :))
نمیدونم چرا مرده بودم زودتر این کارو بکنم ؟!
چه رویایی :||||
یکم که بگذره دیگه عادت میشه ، دیگه جاذبه های فیزیکیش نیس که تو رو جذب کنه . شخصیتشه .
قربون ایییینهمه فهم و کمالت. خلاصه یک زندگی موفق چنددهه ای را گفتی.
من خواننده خاموش پروپاقرصتم.
یکی از دلایلی که مردا، تو رو بیشتر اوقات (البته به نظر خودت) پس میزنن اینه که خیییییلی از سرشون زیادی یعنی کلاً زن پرامتیازی هستی و این چیزی نیست که مردا دوست داشته باشن چون مردا دوست دارن زنا ازشون پایین تر باشن و زنی با کمالات تو، فقط با انتقال حس نیازمندیه که میتونه مردی را نگهداره.
:*
لطف داری شما . ولی دیگه خیلی اعتماد به نفسشون کمه ناموسن :(