-
محمد جرجندی
1401/12/06 14:09
یه تلگرام پیزوری رو ما بعد عمری نصب کردیم بتونیم چهارتا دونه سرخاب سیفیداب بخریم حالا با هیچ گوهی نمیشه بالا نگهش داشت زارت زارت قطعه حالا اینترنت طبقاتی هم داره اجرا میشه ما ول معطلیم باز خدا رو شکر دوره جهرمی چهارسال بود وگرنه الان داشتیم به اینترنت طبقاتی کون میدادیم ممد جرجی رو من نمیشناختم سر همین اینترنت ویدئوشو...
-
ارایش
1401/12/06 09:51
کاش یکی جلومو بگبره پولامو نزنم به الت گاو :/ چه کنم اوازم ارایشی دوس دارم بیشتر اسکین کیر care دوستان چند روزه یاد اکسسابق میکنم که میگفت امکانش هست چادری بشی؟ :)))))) حالا شما فک کن با این طبق طبق خرج اوازم ارایش کردنم به حج عاقا گوش میدادم چادری میشدم اصن اوووووففف چاف (چاف به داف چادری میگن) میشدم :))) ببین راه...
-
[ بدون عنوان ]
1401/12/05 23:23
این بلاگ اسکای هم به نظرم فیک میک زیاد داره این وبای به روز شده ش خیلی مسخرن زده کنکور فشرده چمیدونم ریاضی فلان بعد سه تا وبلاگ با همدیگه اینو منتشر کردن :)))) خیلی سرگیجه دارم و فقط میتونم دراز بکشم و چشامو ببندم امروز بچه ی دوست دوستمو بغل کردم خیلی نرم بود دلم میخواد :( از این بچه گوگولیا بود که موهاشو گوجه ای براش...
-
شمل
1401/12/02 23:46
اولین باری که واژه ی شمل رو شنیدم از تراویس بود لامصب هر سوراخ سمبه ای هست بلده
-
یادم رفت
1401/11/29 22:57
اها اینم بگم دو نفر رو با هم اشنا نکنید میرینید و هر دو رو از دست میدید
-
بیگاری
1401/11/29 22:53
گفتم خیلی وقته ندیدم مادربززگ عزیزمو، عمر کوتاهه و دو سه روزی برم پیشش ببینمش. کوله بار سفر بستم و رفتم ببینمش رسیدم و دیدم در خونه بازه و رفت و امده. ترسیدم. رفتم جلو تر و دیدم چند تا اقا هستن و بنا و کارگر! گفتم فیروزه جون داری دقیقا چیکار میکنی با خودت با ما :))) گفت بیا تو بیا تو که به موقع اومدی جونم :)) رفتم...
-
[ بدون عنوان ]
1401/11/27 14:43
از کنار یه شیخه رد شدم گفت بسملا رحمان رحیم :)))) ارایش نداشتم فک کنم ترسید جنی چیزی باشم
-
باکس تو خالی
1401/11/24 12:16
بچه ها خیلی ممنونم ازتون خیلی لطف دارید بهم فک کنم هممونو یه دور گرفتن و واسه همه خاطرس دیگه :))) دیگه نمیگم چی شد و چی گذشت در جریانید طرف اومده بود ماست بخره گرفته بودنش پست قبل هم شاید به خاطر شرایطی باشه که تجربه کردم نمیدونم
-
اسکیزوفرنیا
1401/11/23 22:08
هرموقع باهاش قرار میذارم ببینمش حس میکنم منو جدی نمیگیره و حرفامو باور نمیکنه حس حقارت میکنم کنارش میخواستم صورت مسئله رو پاک کنم با خودم بگم ولش کن ولی دیدیم اینجوری فقط در رفتم و چیزی رو درست نکردم بعد با خودم فکر کردم چرا اینطوریه؟ دیدم شاید به خاطر اینه که چند بار شاهد تلاش های ناموفق من بوده چندین بار منو دیده که...
-
تیم ملی
1401/09/02 22:24
گزارشگر میپرسه: عزیزم نظرت راجع به وضعیت اخیر کشورت چیه؟ میگه: چرا از وضعیت جنگ اوکراین و روسیه نمیپرسید؟ گزارشگر: چون تو ایرانی هستی! میگه: نمیدونم من سیاسی نیستم!
-
میبینم تا دسته رفت تو فوتبالشون که
1401/08/30 17:22
دو روزه سرم درد میکنه و با هر ننه قمری تونستم دعوا کردم یه ذره دیگه مونده توهین بکنم :)))
-
بی حالی
1401/08/29 12:44
بچه ها از ماهی بکشید بیرون :)) من ماهی رو خیلی دوس داشتم اتفاقا و دارم.اخرین پیامی که ازش گرفتم این بود داره میره وبش رو بسته و هرگونه پیامی از سمتش جعلیه. دیشب بیرون سرد خیلی. فک کنم سرماخوردم :(
-
در مصرف گاز صرفه جویی کنید
1401/08/29 00:05
بوس اثر نمیکند گاز مگر اثر کند
-
نون تو خون
1401/08/28 15:30
اینایی که الان طرف ظلم وایسادن، صحنه ی کربلا هم بود طرف یزید می ایستادن. بی شرفی که فرق نداره کی باشه، پول و ساندیس بدن هر حا شد همونجا وایمیستن.
-
گربه شرک
1401/08/28 11:39
دیشب پریشب پست گذاشتم با عنوان "کالا" و سیلی از کامنت ها روانه شد تو رو خدا تو یکی گوه نخور :))) یه پسره کامنت گذاشته تو رو خدا تو یکی گووووه نخور که هروقت کارت گیر میکنه میای چشاتو گرد میکنی و اشک تو چشات جمع میشه و مثه گربه شرک مظلوم نمایی میکنی :))))))) از همینجا اعلام میکنم گوه خوردم :))) دقیقا همینه که...
-
پروف مشکی
1401/08/26 22:50
چقدر سرده بیرون. لباس بافت هم میپوشی جوابگو نیست. اومدم چند تا یخ بردارم بندازم تو لیوانم، چندشم شد.حالم از یخ بهم میخوره.از رنگین کمونم بدم میاد.از چوب و قایق چوبی و هر چیز چوبی که رو اب وایسه. اولین بار که ویدیو رو دیدم و دیدم داره با دستش اون چیز چوبی رو میچرخونه یاد اسیاب بادی افتادم که میچرخه. همشتصویر اسیاب...
-
اخمقای کصشر
1401/08/26 13:14
وقتی نمیتونید یه گوهیبخورید نخورید، چرا الکی میگید میتونید انجام بدید و بعدش گند میزنید و ابروی ادمو میبرید؟
-
کالا
1401/08/24 23:10
همیشه از اینکه زن رو به چشم کالا میبینن بدم میومده از اینکه جوری از خوشگلی و اندامش تعریف میکنن که اب از لب و لوچهشون اویزون میشه چندشم میشده از اینکه زن میبینن هول میشن دست و پاشون رو گم میکنن و با عقلشونو میدن دست کیرشون حالم بهم میخورده میدونید بدتر از همه چی بوده و هست؟ اینکه وقتی این اتفاق ها میفتاده ما زن ها...
-
بو
1401/08/24 16:11
انقدر کتاب کتاب کردم که :)) داشتم میومدم خوردم به یه میز بزرگ پر از کتاب و با نوشته ی پنجاه درصد تخفیف و از اونجایی که مستحضرید کتاب قیمت خون منو شماست الان، خیلی ریز و سوسکی از تحریم در اومدم و چند تا خریدم. به بزرگیخودتون ببخشید دیگه پیش این اقای نویسنده/مترجم/ویراستار بودم بوی کتاب بهم خورده بود و هوس کرده بودم...
-
تنها اهل قلم نیست؛ اهل شرف هم هست
1401/08/24 11:43
وسواسی که برای برداشتن و ورق ردن کتاب ها داره بی نظیره. دست هاش رو میشوره و خشک میکنه، دستکش سفید نخی میپوشه و کتابی که میخواد رو برمیداره و ورق میزنه. ( نمیدونم چرا با دیدن و توصیف این صحنه یاد خدمتکار مرد خونه ی دوست پولدار هایدی افتادم :)))) میگه چربی نوک انگشت برای اوراق مخربه (کتاب نفیس و قدیمی هم داره) سراسر...
-
برو ریدم پس سرت
1401/08/23 23:43
ابراروان تحریم شده کون خرزشیا چه بد سوخته :)))
-
Safe
1401/08/23 13:10
بسیار بسیار حرف ها برای گفتن دارم از فمنیسم و گندی که میتونه به کل سیستم بزنه و از مشکلات و حرف ها و حدیث ها و از جریانات اخیری که به نتیجه نمیرسه وبلاگ من متاسفانه سراسر سایبریه، سایبری نباشه دوستان عرزشی هستن، به همین جهت نمیشه هر مطلبی رو نشر داد حسین رونقی رو به بیمارستان منتقل کردن با وضع بد جسمی، کماکان خیلی ها...
-
[ بدون عنوان ]
1401/08/23 07:51
عجب روز گهی بود! شنبه و یکشنبه جوری در هم مثپیچیدن و کارای منو بین پیچ و تابشون خفه کردن که گره کوری شده و با هیچی باز نمیشه. *خوابم میاد **از میگرن نخوابیدم، حرص و جوشی که این دو روز پر استرس داشتم رو کسی نداشته. از شدت استرس نمیتونم تحمل کنم هیچی رو، کنج اتاق برام تنگ و قفس میشه نفسم تنگ میشه خیلی حالم خوب نیست و...
-
کشتزارم باش خانومی
1401/08/22 13:27
امروز روز اعصاب خردی منه تقریبا از صبح درگیر هزاران کار اداری و چم و خم های قانون و تبصره م! سازمانی که دو تا اتاق به فاصله ی یک طبقه هیچ خبری از هم ندارن! و به پاسکاری عادت دارن و ما هم گیر مجوز! بسیار خرسند شدم امروز بحث کشتزار بانویی رو دیدم در رابطه با یکی از ایه های قران و تفسیرش و بحثی که در تایملاین بود! :))...
-
اسم
1401/08/21 14:11
بعضی اسم ها برام دردآورن، مثل علی. حتی تایپ کردنشم برام درد داره.انگار به تیکه شیشه بریده برداشتم و دارم باهاش خط میندازم رو پوستم.
-
سگ درونم باش
1401/08/21 13:54
میگه محیا؟تو منو دوست داری؟ حقیقتا نه!واقعا نه!نفرت و ترحمی که من نسبت به این بشر دارم با هیچ متر و مقیاسی نمیگنجه!رقت انگیز ترین و پست ترین اندازه هم در کنار این ادم متر و معیار نمیشه. ظبیعتا چیزی نمیگم. باز میپرسه منو دوست داری؟ من: نه اونطور که تو فکر میکنی.تو دوستمی و به همون اندازه دوستت دارم. باز میگه:یعنی...
-
کسشر نگید
1401/08/19 22:12
بعضی هاتون خدای کسشرید نمیشود برایتان مرد :))
-
مترجم
1401/08/19 15:39
یه چند باری تیکه انداختم بهش که بعضی خانم ها تخمشون بیشتر از مرد هاست یا چیزی گفت که در جوابش گفتم دیدم خودم مرد ترم خودم انجام دادم. خلاصه چندباری به بی تخمی محکوم شد :)) تازه فهمیدم چیزی نوشته و سفت و سخت دفاعی کرده و براش دردسر شده. ناراحت شدم.
-
[ بدون عنوان ]
1401/08/19 11:20
من دسترسی به تلگرام ندارم بچه ها یکی برای من کرم سوپریم بزنه :))) بنویسید سوپریم برای محیا مثل اینکه از هفته دیگه قراره اینترنت قطع شه پ.ن: نه واتس داشتم نه تلگرام، دیدم باید حرف بزنم با بچه ها لازمه، تله نصب کردم
-
[ بدون عنوان ]
1401/08/16 00:23
امشب عجیب احساس بی کسی میکنم. احساس اینکه کسی نیست پشتم باشه، حس خیلی مزخرفیه. از اون حسا که انگار همه بچه ها بازی میکنن و منو راه نمیدن.