-
[ بدون عنوان ]
1396/10/03 19:08
دوستم و شوهرش خیلی باحالن ، شوهرش مسخره بازیایی که با دوستم درمیارن و استوری میذاره پیجش :)) مثلا سوشی گرفته بود روش سس تند خالی کرد و دوستم بی خبر از همه جا خوردش :)) خیلی بانمکن :* ایشالا همیشه شاد باشن :* به یه نتیجه ای رسیدم ، کاش اول با هم یه دوره دوستی داشتیم مثلا دو سال بعد ازدواج میکردیم .
-
های
1396/10/03 17:28
امروز یه کفش پوشیده بودم که باعث خود چس پنداریم میشد :)) داشتم ادای هومنو درمیاوردم یهو دوستم دستمو فشار داد ، پشت سرم بود :)) ولی فهمیدا :)) دیگه اینکه پوستم افتضاح شده اخ اخ اگه بدونید چی شده . نمیدونم چیکار کنم .
-
حال ندارم
1396/10/03 13:17
حوصله ندارم . وقتایی که حوصله ندارم خودم دپ میشم ، کاری نمیکنم خودش شسته میشه میره پایین . قبلا هشت میشست میبرد ولی اصلا دوس ندارم اینکارو بکنه . حتما کلی میخواد غر بزنه . حوصله ی اونم ندارم ، اصلا از چشمم افتاده . دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم . این همه میای با ذوق و شوق عشق فوران میکنی باهاش مهربونی بعد میزنه تو ذوقت...
-
دیدینگ دینگ دینگ
1396/10/02 23:12
گفتم که یکی اومده بود پی وی میگفت مهر من به دلش نشسته . بعد از اینکه بلاکش کردم دلیت اکانت کرده بود . حالا امروز یکی از دانشجوهای پزشکی اومده بود پی وی ، میگفت من بهتون قلبا ارادت دارم و خیلی خانوم با شخصیتی هستید!! حالا من اصلا ازش خوشم نمیاد اصلا ها . دیگه کامل خودشو لو داد و یکم پاچه خواری کرد ، منم اصلا به روی...
-
توفیق اجباری
1396/10/02 22:44
دراز کشیده بودم مثل الان که دراز کشیدم ، داشتم فکر میکردم که چقدر بعضی ها عقده هایی از خشم و کینه توی خودشون جمع میکنن همیشه عصبین و ناراحتشون میکنه . منم دچارش شدم و میدونم چقدر حس مزخرفیه مخصوصا وقتی ده هزار بار بهش فکر میکنی . خیلی جالبه ، وقت هایی که هشت نیست و خبری ازش نمیشه ، بیشتر به فکرشم و مدام یادشم . وقتایی...
-
احساس
1396/10/02 19:55
باورتون میشه دلم برای هشت تنگ شده ؟ منتهی نه برای این هشت . چطور بگم انگار اون هشتی که میشناختم خیلی وقته نیستش و دلتنگش شدم . انگار دلتنگ هشتی شدم که قبلا بود و الان نیست . یهو گفتم وای چقدر دلم برای هشت تنگ شده بعد با خودم گفتم خب هشت که چند مین پیش زنگ زد ، بعد متوجه شدم دلم هشت قبلی رو میخواد . خیلی خوشحالم که شما...
-
عاره دیگه
1396/10/02 18:17
نشستم دارم چای میخورم و برای خودم درد میکشم :)) ما کل وقتمونو بیمارستان میگذرونیم اوقات فراغت هم درد میکشیم این شکلی ایم :)) نمیدونم چی شد به هشت گفتم انقدر نبودی بهم احساس سینگل بودن دست داد . جملم خیلی دلی بود . منظورم این بود تنها بودم . عاقا انقدر بهش برخورد گقت چشمم روشن و من بخوام مسافرت برم چطوری تو رو باید...
-
هومن
1396/10/02 13:43
هومن امروز اومده بود همش میرفت یه جای خلوت با گوشیش ور بره . یه شلوار بدفرمی هم پوشیده بود کامل متوجه همه چی شدیم :/ یه کفش کالج کم داشت . جلوی در پاویون بودیم داشتم میخندیدم به دوستم با ناز و ادای زیاد گفتم عشقم . هومن همزمان اومد توی راهرو ، یه چپ چپی نگاه کرد و رفت . *وقتی رفتم توی بخش کشید منو کنار تذکر داد . روم...
-
شب یلدای قضا به جا می آوریم قربه الی الله
1396/10/02 13:03
خیلی اصرار کرد که زنگ بزنه مامانش و خواهرش بیان هدیه ی شب یلدا بیارن . گفتم مگه امشب شب یلداست ؟! گذشت دیگه . گفت خب نمیشد و مامانم اینا نبودن و من بلد نیستم . گفتم حالام که گذشته . عاقو این رفت به مامانش گفته بود که اینجوری شده خیلی زشت شده . مامانش زنگ زد خونه با مامانم حرف زد و گفت اتفاقا من مخصوص از هشت پرسیدم گفت...
-
خجلیت
1396/10/02 01:05
بهش گفتم خیلی جلوی مامانم اینا خجالت کشیدم که شب یلدا به روی خودتم نیاوردی . گفت چیکار باید میکردم مگه ؟ گفتم باید این کارارو میکردی . گفت وا من از این چیزا سر در نمیارم مامانمم که لاهیجانه . گفتم خب باید به فکر میبود . گفت باید بهم میگفتی . گفتم اصلا از مامانت انتظار نمیرفت یادش بره . گفت نه اون بنده خدا از من پرسید...
-
تهوع
1396/10/01 20:22
دوستانه برخورد نکردم . حتی اصرار داشتم بره همونجایی که تا الان بوده ، یه جورایی خنثی بودم که اومد . ینی ذوق نداشتم . دروغ گفتم کلی خوشحال شدم :)) اما خب الان خنثام . هعی . حالمم خوب نیست حالت تهوع دارم . نمیتونم اروم بشینم . *برای کنترل حالت تهوع ادامس یا خرده های یخ بخورید ، غذا یا مایعات ولرم و شیرین نخورید باعث...
-
کیک شکلاتی
1396/10/01 19:47
زنگ زد ، گفت معذرت خواهی کن ببخشمت ! گفت دلش تنگ شده برام ! گفتم که دل من تنگ نشده براش ، اونم گفت تو که ادم نیستی . چرت و پرت گفتیم ، از همون چرت و پرت هایی (یه پست در مورد چرت و پرت هامون نوشته بودم) که تا صبح هم میتونیم ادامه بدیم و خسته نشیم . حتی دلیل رفتنشم یادش نبود !! خانوادش همون موقعی که رفت ، رفتن لاهیجان .
-
من ازت خوشم اومده عشقم
1396/10/01 15:32
اون شبی که زلزله اومد ، من خیلی راحت گرفتم خوابیدم . دیگه مرگ دست خداست ، خیلی خسته بودم . صبح ساعت هشت بیدار شدم دیدم یکی ساعت سه نصف شب پی ام داده شاید تا صبح زنده نمونم خیلی ازت خوشم اومده مهرت به دلم نشسته !! منم گفتم شما ؟! گفت زنده موندم که . منم زدم بلاکش کردم ، از لحن لوسش هم مشخص بود یکی از بچه هاس داره مسخره...
-
جان ای دل ای دل ای دل
1396/10/01 10:59
اینجوری نیست که بگم ما رسم داریم حتما حتما شب یلدا برای تازه عروس چیزی ببریم یا بیارن . بعضی ها میبرن بعضی ها میارن ، بیشتر انگار تابع طرف مقابلن که رسم داشته باشن یا نه . فکر نمیکنم خانواده ی هشت هم از این رسومات داشته باشن . اما خب شب یلدا رو که حداقلش باید کنار هم باشن یا حداقلش اولین یلدا رو برای هم هدیه بخرن . نه...
-
تگ
1396/09/30 17:45
من توی آسانسور بودم و زلزله رو حس نکردم :)) اومدم بر و بچ بهم خبر دادن :)) چند دقیقه بعد از اینکه خبرش پخش شد ، جوکاش ساخته شد :)) خُنُکای بی نمک :)) *اینستا پست گذاشته نوشته یلدای منی . یه ویدئو ی عاشقانه هم گذاشته . اگه برای من بود حتما تگ میکرد .
-
نکبتی
1396/09/29 18:18
مثلا بفهمی هیچوقت هفت سابق نمیشی . یا مثلا زندگی خیلی پوچه . و کلی مثلا های دیگه که حسش نیست بنویسم و هست . یعنی میشه همه چی درست شه و من از این وضع نکبتی دربیام ؟!
-
[ بدون عنوان ]
1396/09/29 12:45
نمیدونم چی شده و مامانم اینا خواستن زنگ بزنن گفتم نه ، چیزی باشه اونا باید زنگ بزنن . خوابم میاد :( خدا رو صد هزار مرتبه شکر فردا رو آف کردم یکم بخوابم . مردم از بی خوابی . دوستامو دیدم کلی برای فردا برنامه چیدن ، از خرید و مسافرت و رستوران و گذروندن وقت با شوهراشون ، چیزی جز غبطه خوردن نصیب من نشد :( یعنی میشه ... ؟!...
-
هومن
1396/09/28 23:34
میون این همه چسناله یه گریزی بزنم و بگم هومن نمیاد !! هومن گفته کار داره و نمیتونه بیاد . فک کنم نزدیک عروسیشه . دوست منم دقیقا دو روز طول کشید هومنو فراموش کنه و موضوع براش تموم بشه :)) عاشقشم ینی :))
-
... .
1396/09/28 23:04
کاش منم میتونستم خوشگلیای زمستون رو ببینم ... . کاش حداقل امسال زمستونم تیره و تار نبود... . هر سال شش ماه اخر سال برام طعم تلخ و رنگ سیاهی داشت . امسال هم استثناء نبود .
-
[ بدون عنوان ]
1396/09/28 22:08
چند وقتیه گردنم اذیت میکرد و حدس میزدم دیسک باشه و حدسم درست از اب دراومد و باید از کلار گردنی سافت استفاده کنم . که نمیکنم !! فکر میکنم هشت متوجه قضایا شده باشه و به همین دلیل داره این ادا ها رو درمیاره . نمیتونم وصف کنم چقدر ناراحت و دپرس و خستم . نمیدونم این فاز افسردگیم چقدر طول میکشه اما امیدوارم زیاد نباشه و...
-
:(
1396/09/28 18:50
هعی و دیگر هیچ ... .
-
یخ
1396/09/27 21:52
خب بحمدلله باقی دیوار های سال نود و پنج هم آوار شد روی سرمون و خدا رو شکر ! (خداوند مثل ما ها نیست که !! تیکه و کنایه سرش میشه) چند وقت پیشا خیلی خوشحال رفتم کرم پودر لانسون خریدم ، دمش گرم خیلی خوب بود ، قیمتشم روال بود نود تومن . والا ! مک به اون گرونی رو اصلا نمیتونم بزنم به صورتم :)) یه آبرسان خیلی ژیگول هم خریدم...
-
حواس پرت کنی
1396/09/27 20:21
امشب کلی از وقتمو صرف تم درست کردن برای گو لانچر کردم !! بی شخصیت به قسمت پک کردن و اپلود کردن که میرسید میگفت نمیشه شرمنده . سایتشم چینیه همش درحال ترنسلیت به انگلیسی بودم . حیف وقت ! نمیدونم والا چرا قبول نمیکرد . رفتم برای سامسونگ تم بسازم دیدم اصلا گزینه ی ساخت تم رو برداشتن . خلاصه هیچی به هیچی :( هر چی هم گوگل...
-
جملات فلسفی طور
1396/09/27 16:45
اون که میشست میبرد حالا یکی باید خودشو بشوره ببره . بازم براتون جمله ی فلسفی میگم #چسناله #جمله_فلسفی #فلسفی_طور #وایتکس #جوهر_نمک #بشوره_ببره
-
من برهوت
1396/09/27 13:44
هنگم ، مبهوتم ، اصلا انگار جزئی از این دنیا نیستم . حالم خوب نیست ، خستم ، انگار اکسیژن بهم نمیرسه ، سرم سنگینه ، چشمام درد میکنه ، هوشیاریم لتارژیکه ، ... . میشه دعا کنید برای خوب شدن حالم ؟
-
دیوانه شدم
1396/09/26 23:22
به نقطه ای رسیدم که پاهامو بکوبم زمین ، گریه کنم و بگم مامانمو میخوام !! چشمام تار میبینن . احتیاج دارم استراحت کنم ولی نمیتونم . اگر دست من بود ، امروز رو به عنوان نحس ترین روز تاریخ نامگذاری میکردم .
-
سوء تفاهم وخیم
1396/09/26 21:36
نمیتونم توصیف کنم چی کشیدم !! یکی از پرفسور های خوبی که میشناسم و همیشه باهاش در حال مکاتبم دچار سوء تفاهم شد . یعنی یک نفر خواسته بود منو پیشش خراب کنه . رفته بود گفته بود فلانی اینجوری گفته پشت سرت . یه پدری ازم دراومد تا بتونم باهاش تماس بگیرم و حرف بزنم . حرف زدم ولی هنوز تنش دارم . هنوز ضربان قلبم رو هزاره . یه...
-
خستگی
1396/09/26 19:29
انقدر خسته شدم که میخوام بذارم برم یه جای دور . دوس دارم برای خودم باشم ، من نمیتونم این همه حرص و جوش بخورم برای زندگی دو طرفه ای که یک طرفش مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد . واقعا نمیتونم هر بار سر هر مسئله ای هزار بار ازش بخوام حرف بزنیم و هر بار حرف زدنش دعوا کردنش باشه !! و خیلی چیزهای دیگه . نمیتونم تحمل کنم ،...
-
زبون نفهم
1396/09/26 14:49
"مگه دوست پسرته که اینجوری رفتار میکنه" تقریبا همتون به این موضوع اشاره کردید ، خیلی ناراحتم کرد :( یعنی به عنوان یه دوست پسر رفتارش مشکل چندانی لیجاد نمیکنه ولی از یه همسر بعیده :( نیگا :( گیر چه ادم بی مسئولیتی افتادم :( الان دو روزه معلوم نیس کدوم گوریه :( البته اینکه منم پیگیر نشدم ببین کدوم گوریه حائز...
-
لالا کنیم
1396/09/26 11:44
امروز هم عاری از بدو بدو نبود ، پوستم خیلی خراب شده . از هشت همچنان خبری نیست . غذای سلف قیمه س و اصلا خوشم نمیاد :( چند تا از لباس هام کثیف شدن و باید بدم بشورن . کلی غُر :( فلش میخوام سیم آ یو ایکس میخوام ... .