سراغاز

امروز علنا مطرح شد که مثل قفل کودک که برای بچه ها میذارن روی گوگل هم همچین چیزی گذاشتن و همه رو بچه فرض کردن (با بهانه ی اینکه بچه ها به همه چیز فضای مجازی دسترسی دارن.بچه سرچ کردن بلده اخه؟) دیگه خلاصه گوگل رو اینجوری ریدن توش.

**امروز صد دفعه نزدیک بود لو برم.هزار بار استرس گرفتم و یه جوری در قسر رفتم.هیچوقت فک نمیکردم به خاطر همچین چیز مسخره ای،به خاطر حقوق خودم و یه کار خیلی نرمال و عادی این همه نگرانی و استرس بکشم.

**امروز یه دیت توپ با یه مترجم داشتم.ماشالا قیافه ها همه مثه هم.سیبیل چخماقی موها لخت رو به بالا لبخند ژکوند لباس استین بلند با بالا زدن استین ها تا وسط ساعد و صدا دوبلوری!نمونه بارز ادم لاشی.من میگم اینا لاشین شماها هی میگید نه بابا تو بدبینی.اون از عرشیا و ارس اینم از این.طرف دهن باز کنه کلامش منعقد نشده من میفهمم چیکارس بابا.

++اخ اخ یکیشون بود میگفت وسط سکس با دختره، دوس دخترش برای سوپرایز کردنش میاد دم در خونش. اینم دیگه نمیدونه خودشو چه جوری جمع کنه.شاکی هم بود چرا وسط سکس اومده.

++یه بارم زنگ زد به من جاروبرقی داری؟گفتم اره مگه تو نداری؟!گفت خراب شده الانم دوس دخترم میاد حساسه موی دوستام ریخته روی زمین :))))) گفتم باااااشه

++هرجا میرسید میگفت نامزدمه نامزدمه دیگه اخرش دکتر گفت بابا این چه نامزدیه؟!دفعه دیگه یه حلقه بگیر براش قشنگ رسمیش کن علنی کن به حرفه مگه؟خندید چیزی نگفت.

++همه دوس دختراشون هندل میکرد.مدیریت خوبی داشت فرقی نداشت چه نسبتی باهاش داری فقط فک میکرد چطوری به رختخواب ختمش کنه.برای هرکدوم به اندازه ی شانس رسیدن به سکس وقت میذاشت.به من چند وقت یه بار زنگ میزد فاصله خونه تا باشگاهش رو که پنج الی ده دقیقه راه بود پیاده رفت رو باهام حرف میزد.یکی درمیون جواب میدادم و همونم دو سه بارس کاری پیش میومد یا بیمارستان بودم یا بین دو تا محل کارم در رفت و آمد بودم یا داشتم یه گوهی میخوردم که اینم بدش اومد و زنگ نزد دیگه.

دو سه بارم که من زنگ زده بودم بهش اینم جواب داده بود از قضا صدای دختر هم زیاد میومد :)) گفته بود کار داره و بعدا تماس میگیره که هیچوقت تماس نمیگرفت و منو لنگ در هوا میذاشت و مجبور بودم به آدم دیگه ای کارمو بگم.

خلاصه ادم عجیبی بود که نه خانواده میخواستش نه جامعه و نه کسی منتظرش بود.