اینکه یه تخصصی داشته باشی ولی نتونی ازش استفاده کنی خیلی درده. مثال بارزش این اسنپ های عزیز که هرکدوم رشته مورد علاقشون خوندن و کار پیدا نکردن. راه دور چرا خدمات بیمارستانی که توش بودم کارشناس حقوق و یکی دیگه کامپیوتر و فلان داشتن ولی کار پیدا نکرده بودن و اومده بودن خدماتی شده بودن.
بین همین بچه های وبلاگی هم زیاده.
دل آدم می سوزه که هنری داره که کسی خبر نداره ازش استفاده کنه یا نمی خواد استفاده کنه تا بگه این هنر نیست
این دیگه چه استدلالی بود بهشت جان؟هنر چیه؟طرف درس خونده زحمت کشیده لیسانس گرفت کار براش پیدا نمیشه.اون بنده ی خدا چه تقصیری داره؟
اینقدر دردناکه که می تونه آدم رو خیلی راحت تموم کنه
سگ سیاه افسردگی در کمینه
,تو بیمارستانی که کار آموز تربیت می کردم خانم فوق لیسانس بیولوژی کار خدماتی انجام میداد ازش سوآل کردم بهت بر نمی خوره با فوق لیسانس چنین کار را انجام بدی ؟گفت شاید اگر تو هم محتاج نان شب باشی مث من زیر بار چنین کار بروی.به پرستار بخش گفتم بگو من روم نمیشه ازین خانم کار خدماتی بخوام گفت به ما نگفته فوق داره تو هم به کسی نگو وگرنه کاری را که به دست آورده از دست می دهد
خانه از پای بست ویران است