برام بنویسید وقتی یکی رو میخواید که شما رو نمیخواد چیکار میکنید؟
(رابطه ای با عمر دلخواه چند ساله یا در حد دیت،آشنایی هر چی، فقط بشنوید یا بدونید که نمیخواد دیگه ادامه بده)
*اگر دوست نداشته باشید بنویسید که تایید نکنم یا ناشناس بنویسید*
**خاموش های قشنگم شما هم شرکت کنید حتی ناشناس
***همه شرکت کنید خوشگلا :***
دو سه تا مهدی ها،امید که معلوم نیس کدوم گوریه،عابر،ایوان،سانست،کوهنورد، تیلو، جزر و مد،تراویس،الهه،الهام،مگی،رها،اعظم، معصوم، یوما، این ده بیست تا نقطه ها:)))، شروین، بقیه که خیلی عزیزید برام و پشت فرمون حضور ذهن ندارم،خاموشای قشنگم، گمشید نظرتونو بگید :***
اگر منو نخواد بمیرم و حتی جون هم بدم سمتش نمیرم فقط سعی میکنم فاصله بگیرم ازش حتی شده توی ذهنم ازش تصویرسازی بد کنم تا از چشمم بیفته
گوه میخوره تو رو نخواد :***
مرسی که گفتی الی جان:*
کاری نمیکنم، تا مدت ها استاکر میشم چکش میکنم
خب اگه تو رابطه باشی چی؟بگه من یکی دیگه رو میخوام سیک کن
در حد دیت و اینا باشه بگه یکی دیگه رو میخوام ببینم خب میفهمم اونقدری از من خوشش نیومده و مردّده، چیزی نمیگم براش آرزوی خوشبختی میکنم
اگه رابطه ی طولانی مدت داشته باشیم و همه چی گل و بلبل باشه بگه دیگه بسه و باید جدا شیم ازش دلیلش رو میپرسم
اصرار کردن فایده نداره کسی رو نمیشه به زور نگه داشت
خوب میکنی:****
اومدم بنویسم بیفایدس و اینا، دیدم صدتا مثال دارم از دوستام که پسره گفته نمیخوام و عاشق یکی دیگه م و اینا، الان دارن کون بچه مشترکشونو میشورن!!!
ببین من میگم تهش که همه زیر خاکیم، حتمی ترین قانون هستی، پس تلاشتو بکن، نشون بده از تصوری که راجع به تو داره قشنگتری. همیشه که نه، اما 99.999 درصد مواقع جواب میده
یعنی پسره بگه نمیخوادت و تمام تلاش میکنی؟ برام بنویس منظورت از تلاش چیه و چیکار میکنی
دوستاتو ولش کن خودتو بگو
مرسی سارا:****
اگه رابطه کوتاه باشه ک ب شخمم. ولی اگه رابطه لانگ ترم باشه و یهو وسطش دیگه منو نخاد،بی خیالش میشم ولی براش همش آرزوی بدبختی میکنم چون غرورمو له کرد
شاهان داداچ:))))) تو که همش داری بیخیال میشی یه زوری بزن شاید از این چس کناس داره خودشو چس میکنه
مرسی شاهان:***
ببین من از یه رابطه 11 ساله اومدم بیرون، بعد خوردم ب پست یه آقای داروساز ک اتفاقی توی یه سایت خارجی آشنا شدیم و بعد فهمیدم توی رابطه نیست ولی خب اهل رابطه هم نیست ازین حرفا. ببین بقول یکی که میگفت حتی گربه ها هم عشق رو درک میکنن، من هم واقعن شیفته این آقا بودم، براش آهنگ میفرستادم یا از سلیقه ش تعریف میکردم، حتی به هابی ش هم علاقمند شده بودم.
تقریبن یک ماه پیش خودش بهم پیشنهاد آشنایی بیشتر داد. هنوز جوابی نداده م از ترس اون 11 ساله ولی باهم در ارتباطیم.
فکر میکنم اگر ایشون توی رابطه نیست، عشقتو خالص کن و سعی کن از روی رفتارت این رو بفهمه. و البته اینکه اول بفهم طرف شخصیتش زبانیه یا خدمتی. یعنی به حرفای قشنگ حساسه یا به اینکه عشقت رو با کاری که براش میکنی نشون بدی. بقیه شو فردا مینویسم چشمام بزور بازن
مرسی که نوشتی سارای عزیزم:*
این سیگنال دادن ها و اینا اوکیه اینو نمیگم
ببین مثلا همون رابطه یازده سالهت وقتی بهت گفت نمیخوام چیکار کردی؟واکنشت چی بود؟(با ذکر ریدم تو دهن بی لیاقتش)
عمر رابطه مهم نیست ممکنه دیت باشه اصلا، چیکار میکنی؟
همسر سابقم بعد سه سال زندگی مشترک گفت نمیخوامت بی دلیل و بی هیچ حرف و خداحافظی رفت، من ۳ سال تلاش کردم که برگرده از فشار قانونی و ... نشد بیخیال شدم رفتم تقاضای طلاق دادم و خودم تنهایی رفتم دفترخونه طلاق گرفتم و دیگه هیچوقت سمتش نرفتم حتی به طرز خیلی اتفاقی جایی کار میکردم که دقیقا اونم در فاصله صد متری من بود محل کارش اون بعد من منتقل شد اونجا، اون نمیدونست من اونجا کار میکنم ولی من اتفاقی دیدمش و طی اون یک سال و نیمی که اونجا کار میکردم فقط از دور نگاش میکردم، ۷ جان من بعد ده سال هنوز نتونستم فراموشش کنم و بهش فکر میکنم ولی در ظاهر برام بی اهمیت شده
نگار عزیزم متاسفم بابت تجربه عنی که داشتی:(
براش تلاش کردی و نشد پس هیچوقت دلت نمیسوزه امیدوارم زودتر با یه "آدم" آشنا بشی و جر بخوره از حسادت و حسرت فقط براش باقی بمونه
ماچ بهت عزیزدلم:******
ببین اون رابطه چون دیگه فقط یه ویرانه باقی مونده بود، تا گفت نمیخوام رابطه رو، منم گفتم اوکی خوش باشی. و بعدشم از حرفم پشیمون نشدم چون تلاشهامو قبلن برای حفظ رابطه کرده بودم. ولی حفظ رابطه فرق داره با تشکیل رابطه و یا حتی بقول تو دیت. اگر با یکی دیت رفتی و مستقیم بهت گفته نمیخوام، اگر من باشم خب میگم میشه لطفن اگر دلیلت ظاهری نیست و اخلاقیه، بهم بگی که اصلاحش کنم؟ نه برای ادامه رابطه یا جلب نظر تو، فقط برای اینکه این وقتی که گذاشتم برای دیدن یا حتی شناختنت، به دردم بخوره و کمی خودمو بهبود بدم؟
ببین در کل، سوالت کلیه. اما بستگی به خیلی چیزا داره واقعن، اینکه طرف رو چقدر بشناسی، چقدر اعتماد بنفس خودت بالا باشه، چقدر مطمئنی که جوابی که میشنوی گنجایشش رو داری و ...
مرسی سارای عزیزم که انقدر دقیق و واضح مینویسی برام:****
کلی پرسیدم چون میخوام همه ی گزینه ها رو شامل بشه فرقی نمیکنه کجای رابطه و صرفا ری اکشن فرد برام مهمه.اگر مثل شما دقیق و واضح توضیح بدن که فبها اگرم نه که هیچی
در مورد کامنت قبلی که گفته بودی تمام تلاشت رو بکن نظر شخصی: نه اونقدم نمیخواد زور بزنید تجربه ثابت کرده طرف ارزششو نداره یا فک میکنی ارزششو داره و میری جلو میبینی نداره یا از دور قشنگه و در کل ارزششو نداره
سوالت خیلی خیلی خیلی کلی هست و بازه وسیعی از جوابها رو شامل میشه،یعنی چی که"وقتی یکی رو میخواید که شما رو نمیخواد چیکار میکنید؟"
یعنی یه مدت با هم بودین الان نمیخوادت؟الان باهاشی و الان نمیخوادت؟ازدواج کردین؟نامزدین؟همکار هستین؟اون اصلا خبر نداره که یکی میخوادش؟بهش گفتی میخوایش و اون گفته نمیخواد تو رو؟یه مدت با هم بودین بعد جدا شدین بعد اومده گفته تو رو میخواد و تو گفتی نمیخوایش؟
یکی از طرفین گی هست و اون یکی استریت؟
تا وقتی که مشخص نشه جزئیات هیچ پاسخ مشخصی نداره سوالت.
میخوام بازه ی گسترده ای رو شامل بشه و هرکسی هرجایی این رو از پارتنر شنیده جواب بده یا اصلا نشنیده فرض کنه بشنوه
توی رابطه ای هستی با عمر دلخواه طرفت بهت میگه دیگه نمیخوادت تامام خدافز بسلامت تو چیکار میکنی؟واکنشت چیه؟
جلسات مشاوره،تلاش برای اصلاح و ترک کارهایی که از من و در من دوست نداره.
و در نهایت اگر هیچ کدوم جواب نداد یه تموم کردن دوستانه و محترمانه
یعنی اگر بهت بگه من دیگه تو رو نمیخوام تلاش میکنی براش؟:****
مرسی ترای جان:****
بله.اگه زنم باشه و چندین سال هست که با هم هستیم و سختی ها و زندگی ها پشت سر گذاشتیم چرا تلاش نکنم واسه حفظ این رابطه؟؟
و در ثانی آدم نباید بزاره کار به اونجا برسه.هیچ آدم عاقلی نمیاد یهو بعد چند سال زندگی بگه نمیخوامت.
چرا زیاده
در مورد پیام خصوصی: هرچقدر دوس داری کامنت بذار :***
اگر یهو و بدون هیچ دلیلی و بعد چند سال زندگی بیاد بگه نمیخوامت کس خل و مریض هست طرف.این چیزا هم بیشترش به این خاطر پیش میاد که حرف نمیزنیم.بیشتر مردم فکر میکنن که الان اون چیزی که توی مغزشون هست رو طرف مقابلشون میفهمه
شاید هیچی بعید نیس ولی بعضیا ادم زندگیمشترک نیستن تنوع رو دوس دارن و پارتنر تکراری نمیخولن بعضیا رل رو یادشون رفته و یکیو برای سکس میخوان بعضیا به خاطر نوع تکنیک رفتاری اجتنابی یا اضطراری دچار این چرخن و متوجهش نیستن ولی با شناخت بعضی از رفتارها میتونن متوجه اون رفتار بازدارندشون بشن و نجات بدن رابطه رو
درواقع هر دوطرف میخوان یه چیزی رو نشون/بروز بدن ولی زبان رابطه شون فرق میکنه و منجر به جدایی دعوا میشه
حرفات درسته.
ولی به نظر من مشاوره و اصلاح روابط و شروع یه فعالیت دو نفره مثل قدم زدن،شام خوردن بیرون،خرید کردن و یا مسافرت دو نفره خیلی باعث بهتر شدن روابط میشه.
البته بزار یه چیز دیگه هم بگم.بعضی وقتها هم همه چیز از اول مشخصه و معلومه که طرف نمیخوادت و ما خودمون رو گول میزنیم و بنا به هر دلیلی اصرار به ارتباط رابطه داریم،طرف هم کج دار و مریض با ما راه میاد و حالا یه گوشه از زندگیش هستیم تا بالاخره خسته میشه و میگه بابا جون من نمیخوامت.
تراویس :)))) اون مشاوره و امثالهم مال وقتیه که هردو میخواید رابطه رو ترمیم کنید نه مال وقتی که طرف صاف تو چشمات زل میزنه و میگه بهتره ادامه ندیم و من احتیاج به فاصله دارم و میخوام یه مدت تنها باشم و من لیاقت تو رو ندارم و ... .از این قبیل مزخرفات که هممون شنیدیم یا گفتیم
یه کلام داره میگه من نمیخوام با تو باشم، من تو رو نمیخوام
اگه این قدر رک و راست و مستقیم و بعد از همه خوبی هایی که کردم زل بزنه توی چشمام و بگه نمیخوامت و هیچ علاقه ای ندارم خوب بره دنبال زندگیش دیگه.اینم قسمتی از زندگی هست دیگه.
[نظر شخصی: چقدر همتون نایسید بابا:))))) تورا چه شده است مررررد؟بگیر پارش کن بابا:))))ینی چی همتون میگید آه نه اوکی برو دنبال زندگیت کشکه مگه بیاد بگه نمیخوام گووووه خوووورده]
اره تراویس به نظر منم یه قسمت از زندگیه باید باهاش کنار اومد
ولی خوب اگه بچه داشته باشن بعد یکیشون بیاد این رو بگه چی؟بدبختی میشه.مهریه،نفقه،دادگاه،حضانت.مسائل احساسیش به کنار
ببخشید من از دید متاهل بودن به قضیه نگاه میکنم.
فرقی نمیکنه عزیزم از هر دیدی بخوای میتونی نگاش کنی:*
خب اگر بهت بگه دیگه کشش این زندگی رو ندارم و دو تا بچه داشته باشید چی؟چیکار میکنی؟
هرجوری که دلت میخواد فکر کن بهش، مثلا با نامه اینو بهت بگه یا یه روز صبح بیدار بشی و ببینی وسایلشو جمع کرده و رفته بی خبر یا حرف زدن،... .
من از دیدگاه زندگی متاهلی بخوام بگم که به این راحتی نیست.نمیزارم بره،بگه من نمیخوامت من میگم تو نخواه،من که میخوامت.حالا یه فرصتی بهم بده.بهش محبت میکنم،طلا میخرم،مسافرت میبرمش،توی خونه آشپزی میکنم و محکم و طولانی میکنمش.بالاخره تلاشم رو میکنم.زندگی متاهلی اینجوریه.
ولی اگه مجردی و طرف رو یکی دو هفته میشناسی و بگه نمیخوامت منم میگم خوب باشه شماره اون دوست بلوندت رو بهم بده و بای.
وااااییی :)))))))) محکم و طولانی میکنیش؟:))))))))))
اصلا عااااالی
مرسی تراویس از تلاش هات:****
بچه ها رو صبحونه میدم و لباس تنشون میکنم و میبرمشون جایی که هست و منت کشی میکنم و به دست و پاش میفتم و راضی اش میکنم که برگرده.البته اگر واقعا منم دوستش داشته باشم.گور بابای غرور و این حرفها،دوسش دارم و مادر بچه هام هست.هر کاری میکنم که منصرف بشه ولو مدت زیادی هم طول بکشه
تو ارزششو داری ترا:***امیدوارم اگر یه روز تو خسته شدی همه کار برای برگردوندت انجام بده:***
ماچ فراوان بهت مهربون:****
ولی خوب بالاخره هممون یا حداقل ماهایی که کمی فعال بودیم در عرصه عشق و عاشقی این نخواستن رو بارها تجربه کردیم.
حس بد و ناکافی بودن به آدم میده و تا وقتی که آدم جوون تر هست بیشتر واسش پیش میاد.ولی هر چی سن بالاتر میره زندگی بهتر میشه
یادش بخیر بچه بودیم خیلی چسی میومدیم پیف پیف بو میدی:))))) الان سگ نر هم از جلومون رد شه خدا رو شکر میکنیم:)))))
اینو راست میگی دیگه تلاشت کمتر میشه واسه نگه داشتن اونی که نمیخواد بمونه خوبشو بخوای صفر میشه
سلام.شما یه سوآل کردی.اگر کسی را دوست داشته باشی و اون بگه نمی خوامت چه کار می کنی؟برام پیش اومده.گریه می کنم.متوسل به دعا و جادو میشم.ظاهرا من هم میگم چه بهتر .اصلا از اول در مورد تو اشتباه می کر دم ولی در باطن پیر و پیغمبر را قسم می دم به داد دلم برسند.بعد هم سعی می کنم اون قدر خوب و عالی بشم که با از دست دادن من ضرر بزرگی بکند و راه بر گشت را به رویش می بندم.
سلام عزیزم مرسی از توضیحت:***
من قبلا تو یه رابطه یه ساله بودم، عشق و عاشقی از اونا که من نامزدم رو به خاطرش ول کردم (عقد نکرده بودیم اما حرفامونو زده بودیم و قرار بود بعد تموم شدن درسم مراسم بگیریم) طرف انقدر مدعی بود که آره من میام خاستگاری و این حرفا. خلاصه اومد و جور نیومدن خانواده ها و بعدش گفت نمی خوام. هیچی دیگه منم بیخیالش شدم. یه تکست دادم موفق باشی خداحافظ اونم جواب داد خداحافظ
چی باعث شد که به خاطرش نامزدت رو ول کنی؟برتری ای نسبت به نامزدت داشت؟
اگه کوتاه مدت باشه که گور باباش،
ولی اگه فابریک و طولانی مدت و ازدواج باشه، که تمام سعی ام رو میکنم. اونقدر که بعدش به خودم بدهکار نباشم.اونقدر که اگه نشد ازش متنفرررر بشم. که بعدش نه غصه بخورم و نه حسرت. هرکی رفت، جهنم که رفت. ممکنه بعدش پیش خودم بگم خوووب چیزی بود یا اون مدت چقدر خوش گذشت ولی وقتی رفت، دیگه برگشت نداره. چون خودم رو به مرز تنفر و دل زدگی رسوندم. یه مدت از آزادی ام لذت میبرم و بعدش هم جایگزین واسش میارم که تمام بشه.
:))))))
مرسی میتی :)))) :***
کسی که نخوادت رو نمیشه به زور نگه داشت. اگه طرف خیلی مرد باشه یه روز ول میکنه میره و تلفنت رو جواب نمیده ولی اگر نباشه نهایت سواستفاده رو از این عشق یک طرفه میکنه و دهنت صاف میشه.
من تجربه دوتاشو دارم هم به عنوان کسی که نمیخواست و هم به عنوانکسی که نخواستنش
تهش اینو بگم کسی که نمیخوادت هرکاری کنی نمیخوادت. پس برای خودت شخصیت قائل شو و برو دنبال زندگیت.
مرسی از توضیحت کوهنورد:**ولی چرا جواب منو ندادی؟تو چیکار میکنی اگر طرف مقابل صرف نظر از مدت رابطه بگه نمیخوامت؟
تو میری دنبال زندگیت یا منطقی اینه بری دنبال زندگیت؟
سلام عزیزم. ببین اگر مدتیه با کسی در رابطه ای و بعد میگه نمیخوامت، هیچکس بهتر از خودت نمیدونه چه گندی زدی که اینو میگه. منتها پذیرش تقصیر مسئولیت میاره و نیازمند تغییره، پس راحت تر و بهتره ک طرف مقابل رو مسئول بدونیم. گاهی این فرایند انقد ناخوداگاهه که خودمونم باورمون میشه.
اگر اوایل دیت باشه و طرف بگه نمیخوامت، احتمال بحث و سلیقه ظاهری بیشتره. به هر حال برعکس نظر اکثریت، من معتقدم اگر طرفت نرمال باشه اوضاعت بدتره چون یه آدم نرمال حتمن دلایلش منطقیه.
اگر اوایل رابطه باشه من براحتی میپذیرم. اگر مدت دار باشه و خودم گند زده باشم و طرف رو زده کرده باشم سعی میکنم درستش کنم و تایم میگیرم. اگر هم اطمینان داشته باشم مشکل از طرف مقابله، خب ته دلم خوشحال میشم که بار تموم شدن رابطه نیفتاد گردن من!
مرسی سارای عزیز:***
برتری که سرزبون دار بود و خیلی خوب حرف می زد. من با گوش عاشق میشم و اونم حراف حرفه ای بود. با نامزدم هم اختلافات جزئی داشتم اما بیشتر اینکه حرف جدیدی نداشتیم و رابطه حوصله سر بر شده بود. اما اونم بدجور عاشق بود. یه عالمه شعر برام گفته بود. قلبشو شکستم خدا هم گذاشت تو دامنم و این یکی هم قلب منو شکست
ای بابا :(
,,,,ممنون که نظر منو خوندی و یه جواب هم نوشتی.پاسخ هایی را که واسه ات نوشته شده خوندم.جالب بودند.بعضی ها خیلی خوشگل مو شکافی می کنند و جواب میدن.اینحا از نوع جواب های احساس و عاقلانه و مخلوط بود ولی واقعا وقتی یکی را دوست داری که اون تو را دوست نداره غرورت شکسته میشه .وقتی هم غرور ادم شکسته بشه ممکنه عکس العمل های خطر ناکی مث اسید پاشی و قتل و مجروح کردن طرف پیش بیاد همینه که من میگم بترسیم از اینکه کسی را دوست داشته باشیم نکنه غرورمان را زیر پاش له کنه و ما مجبور بشیم تلافی کنیم.خودم را که گفتم من معمولا گریه می کنم و ناله و نفرین و افسرده میشم و مایوس و هر چی هم نصبحتم کنند که لیاقتت را نداشت بهتر که رفت یا بهم بگن مرغی را که قراره صبح شغاله بخوره چه بهتر اول شب بخوره و خواب ات را حروم مراقبتش نکنی تو گوشم نمی ره ناله می کنم و میگم درد عشقی کشیده ام که نپرس و اینکه تو جای من نیستی ببینی چه سخته
ایرادی نداره در هر صورت زندگی ادامه داره، دوره ی فقدان و سوگواری کردن براش خوبه
سلام.
خب من با ایکی8-9سالی توی رابطه بودم تو دهه20 زندگیم.هی کات و هی شروع.من خیلی دوستش دادم اونم داشت ولی لابد نه به اندازه من چون تهش گذاشت رفت خارج هرچند با اشک و اه ولی راحت گذاشتم بره چون خییلی مغرور بودم و هستم و فک میکنم کسی که اونقد برات ارزش قایل نیست تهشم میره.با اینکه خیلیییی اذیت شدم و هنوزم بهش فکر میکنم بعد 15 سال.و یه ازدواج موفق داشتم و یه دختر8ساله دارم.چندسال پیش بهم ایمیل زد که هیچوقت نتونستم مثل تو رو پیدا کنم بعد ده سال و اشتباه کردم و منو ببخش از زنش هم جداشده بود و بچه هم نداشت خیلی دلم خنک شد.چون راستش اون موقع ها دعا کردم که هرگز با هیچکس به ارامش نرسه و وقتی عین این جمله رو ازش شنیدم گفتم این کارمای کار خودته که بهت برگشته.
با همه این ها بازم میگم که برای موندن کسی التماس نمیکنم هرچند اگر اشتباه باشه.با اینکه الان میدونم اگر اون موقع بیشتر اصرار میکردم یا به خارج شدن از ایران تمایل نشون میدادم شاید باهم بودیم الان.کما اینکه که همون سالها یکبار از همونجا بهم زنگ زد که بگه دوباره باهم باشیم ولی الکی گفتم عقد کردم که یبارم من پسش زده باشم مساوی شده باشیم.ینی در این حد عقده ایم
چقد فک زدم ببخشید
سلام:*وااای سماااا خیلی بامزه نوشتی :))))
یعنی توی رابطه اگر باشی و بگه تمام میگی اوکی ایزی ایزی تامام تامام؟
چاکریم
نه حالا هر رابطه ی.رابطه تاهل بخصوص با بچه برام فرق میکنه.یکبار توی زندگی متاهلیم با شوهرم به مشکل خوردیم که واقعا خیلی خیلی غرورمو زیر پا گذاشتم که درستش کنم و کردم.هرچند که دوسال حدودا طول کشید.البته بگم شروع مشکل از جانب خودم بود و خودمو مقصر میدیدم. ولی اگه مشکل از سمت من نباشه هرگز تلاش نمیکنم و میگم کون لقش.
دیگه هرکس یجور خله منم اینجوری.ضمن اینکه معتقدم پسرا تو ایران جنبشو ندارن و بالاخره یه روزی میزنن تو سرت که تو منو خواستی من نخواستم که.و هرچقدم اقایون بگن اینطوری نیس من قبول ندارم چون تو فرهنگمونه و تو ناخوداگاه اکثرشون هست.پس خواهرم غرورت برادرم کون لقت
توصیه آخرت رو دوست داشتم:*
خوشم نمیه دختر بره جلو کمااینکه ندیدم از نظر پسری جذاب باشه
خب توی این موضوع تجربه دارم بذار تجربمو بگم:
من بعد از دوسال رابطه فهمیدم که طرف مقابل همش فیلم در آورده و اصلا خواستنی درکار نیست. با یه بهانه خیلی الکی میخواد همه چیز تموم بشه و البته که همین هم شد. فکر کنم در موردش یه بار توی وبلاگم نوشتم. یه روز تمام هدیه هایی که گرفته بودم رو اورد در خونه و رفت. منم ساعتی که به عنوان هدیه برام گرفته بود رو پس ندادم
در جوابت باید بگم که من خیلی منطقی رفتم دنبال ادامه زندگیم. دیگه هم به خودش فکر نکردم.
آهاااا این شد اگر دوست داشتی مفصل تر در مورد رفتار و کردارش برام بنویس (ایمیل 7min@disroot.org )
پ.ن:
وقتی میگم "اگر دوست داشتی"، یعنی حتما بنویس
اگر رابطهای هنوز شکل نگرفته باشه، چه تو مرحلۀ فلیرتیشن آغازین باشه چه یکی، دو تا یا چند تا دیت رفته باشین، خواستن یا نخواستن تو یا اون یه جور پیشفرضه این مرادواته و اساساً بیان هم نمیشه. یا اگر بیان بشه اونقدر چیز عجیبی نیست و راحت از سر آدم میگذره. اینکه تو این مرحله آدمها بفهمن به درد هم نمیخورن واقعاً ارزشش از طلا بیشتره.
اگر رابطۀ طولانیمدت یا ازدواج باشه، رسیدن به مرحلۀ «نخواستن» برای یکی از طرفین پروسۀ زمانبری هست و یکشبه اتفاق نمیافته. پس تغییر رفتار کمکی به حال این یکی طرف نمیکنه چون اونطرف همهچیز رو دیده و بالا رو دیده و پایین رو هم دیده بهقولی. اگر پای کس دیگهای در میون نباشه (که وقتی دخترها میگن نمیخوامت 99 درصد مواقع هست)، معناش اینه که طرف میخواد یه تغییر اساسی تو زندگیش ایجاد کنه و با وجود تو نمیشه.
درهرصورت علیرغم درد و رنجی که آدم متحمل میشه، رها کردن و سوگواری درنهایت از مبارزه و تلاش برای تغییر نظر بهتره. چون توی روابط جدایی خیلی قبل از اینکه به جدایی برسه شروع شده. آدمها حواسشون نیست و سیگنالها رو متوجه نمیشن و اینها.
مرسی از توضیحت اما من در مورد تئوری رابطه نپرسیدم
صرف نظر از مدت رابطه بهت بگه نمیخوام، دیگه نمیتونم ادامه بدم حالا با هر سناریویی که دوس داری بشینه بهت بگه من دیگه نمیتونم ادامه بدم تموم شد از نظر من، ری اکشنت رو برام بنویس
یه دو تا عجب، عجب میگم و and then I walk away.
یعنی بز ری اکشنش بیشتر از توئه:))))
:)))
من با کسی که نمیخوادم کاری ندارم.
اون تو رو رها کرده
واکنش لحظه ای تو اینه که میگی اوکی تمام
بعدا هم نه دنبالش میری و نه پیگیرش میشی
محیا خانوم جون !این قضیه برای زن و مرد فرق می کنه.یه بار همه اظهار نظر های آقایون را بخون یه بار هم،همه اظهار نظرات خانم ها را بخون تا متوجه تفاوت بشی.خانوما فکر می کنند پرنسس هستند و باید پسندیده بشن.پرستیده بشن.و نباید نادیده گرفته بشن.باید مدح و ثنا بشن ولیکن موضوع برای آقایون متفاوته.اونا میگن من باید بتونم تو را تصاحب کنم.دیدم جایی نوشته شده بود زن شکار است و مرد شکارچی.زن وقتی متوجه میشه شکار شده چفتک میندازه و رابطه را خراب می کنه ولی مرد اگر ببیند این شکار داره به قیمت جونش تمام میشه تمامش می کنه یه تعارض هایی برای زن وجود داره با وجودیکه طرف را دوست داره پا به بخت خود می زنه از احتمال اینکه ممکنه داره در موردش اشتباه می کنه من الان سالهاست ازدواج کرده ام و دو تا هم بچه دارم هنوز متوجه نمیشم چرا ما خانم ها به دوست داشتن مردا شک داریم.چگونه به تو بگوید آرامش می خوام به تو آروم می گیرم جفتک نزن تا باور کنی؟ از تجارب دیگر خانوم ها در ذهن مون میاد که مواظب باش رکب نخوری به میزانی که فرد با هوش تره این احتمالات بیشتر به ذهنش خطور می کند اینه که یه زن کم هوش با یه گاگا لی لی رام میشه و یه زندگی تشکیل میده و یه زن با هوش در حد دکترا تنها میماند.و خودش می دونه چرا به قول خواننده معروف من دیگه بچه نمیشم،دیگه بازیچه نمیشم.
مرسی بهشت جان آنالیز رفتاریه و بر اساس جنسیت تفکیک نکرده خیلی ها ممکنه در دو گروه جنس زن و مرد جای نگیرن بر اساس رفتار و واکنش آنی نوشته شده
حالا پولی،ناهاری،ساندویچی،فلافلی،شارژ ۲ تومنی،چیزی بهمون میدی تو نظرسنجی ات شرکت کردیم؟
مصاحبت با من نصیبت شده از این با ارزشتر؟
واکنش لحظه ای خاصی ندارم که مثلا بگی داد بزنم یا چیزی پرتاب کنم یا گریه کنم.خیلی هم خونسرد یخ نیستم.خیلی عادی عادی رفتار میکنم
شرط میبندم اشکت درمیاد، بگذریم واکنش عادیت در لحظه چیه
رفتار عادی ام اینه که میگم چی شده که این حرف رو میزنی؟چه خطایی از من سر زده؟چی گفتم که ناراحتت کرده؟دلیلش چیه که منو نمیخوای؟با چی من مشکل داری؟از کدوم اخلاقم بدت میاد؟
اخی مرسی جوجو :****
میدونی خیلی از این کات کردن ها برمیگرده به این که از روز اول کور بودیم یا نخواستیم طرف مقابل رو ببینیم.با خودمون میگیم خوب حالا فعلا مخش رو بزنم یا فعلا بگیرمش بعد عوض میشه،در صورتی که عوض کردن ادمها سخته.
تفکر اشتباه تر اینه فک میکنن با لول اپ کردن رابطه میشه پسرفت رابطه رو جبران کرد مثلا بچه دار میشن که مشکلاتشون حل بشه
سلام.واکنش لحظه ای:طرف میگه دیگه نمی خوام باهم رابطه ای داشته باشیم.لزوما جنس مخالف نیست.میگم صاحب اختیارید.همین
گرچه متاسف نیشم و به فکر فرو می روم که چی شده ممکنه در حالت انکار باشم و ناباوری.ممکنه به فکر فرو بروم کدام کار من اورا فراری داد و یا ایا دنبال بهانه بوده بهانه دستش داده ام.ولی به هر خال فحش نمی دم که به درک .به هرحال گریه نمی کنم مبادا ضعف نشون داده باشم .ممکنه اون از خالات من متوجه شود کاردم بزنند خونم در نمیاد ولی سعی می کنم پنهان کنم.عذر خواهی که ابدا نمی کنم مبادا گردن گرفته باشم مسبب این جدایی من بوده باشم.عکس العمل آنی خود را مخفمی کنم هرچند از پرده برون افتد آخه میگن از پریدن های رنگ و از طپی ن های دل یا بر عکسش.عاشق بیچاره هر جا هست رسوا می شود.من به شخصه خودم را بی اعتنا نشون میدم تا اون آزاد باشه حتی اگر عصبانی شود چرا برایت مهم نیستی
پس مضطرب میشی
بستگی به این داره کدوم مرحله باشیم
اگه دیت باشه اصلا برام مهم نیست و میگم اوکی خوش اومدی
اگه رابطه باشه شوکه میشم چون مثل آدم نمیتونم حرف بزنم گریهم میگیره آویزون میشم بغلش میخوام توضیح بده برام چی شده
مرسی جوجو:******ببین من نمیفهمم این تناقضی که داشتی رو چی برات مهمه که فرق میذاری بین دو نفر؟چرا با یکی دیت میکنی میبینی بهم نمیخورید میگی اوکی بای ولی یکی دیگه انقدر برات مهم میشه و بی قرارش میشی؟هوم؟
مرسی که انقد خوب و راحت واکنش هیجانیتو نوشتی برام:*****
برای کنجکاوی خودت میپرسی یا به کارت میاد؟
گوه نخور:**
من قوه ی شهودی قوی ای دارم. اون مورد فرق میکرد برام، انگار میشناختمش و در گذشته یه زندگی عاشقانه طولانی مدت داشتیم و حالا هیچکدوم رو به یاد نمیاره.
وقتی توی خودم دنبالش میگردم ریشه های دوست داشتنش رو میبینم که قبلا درخت تنومند و سرسبزی بوده و طی سالیان سال دیگه هیچی ازش نمونده، تنها شاهدش همون ریشه ها هستن.
من اون ریشه ها رو حس میکردم و میخواستم چیزی که قبلا داشتیم رو به خاطر بیاره.
دژاوو محض
کسخل:)))))
سلام
من اینجام
اگه کسی روخیلی دوست داشته باشم (تا حالا نشده متاسفانه) و بگه میخواد ترکم کنه حقیقتش خیلی عصبانی میشم- اگه دلیل عیب و ایرادی در من باشه و بتونم رفعش کنم سعی می کنم این کار رو بکنم و لی اگه رفع اون ایراد دست من نباشه و مثلا بگه ازت خسته شدم و ازت خوشم نمیاد خوب شاید برم تو فاز انتقام
نمیدونم خیلی سخته .........
ولی اگه اون جدی باشه حتما یه اردنگی مهمومنش می کنم میگم برو به جهنم
خلاصه باید یه عکس العمل فیزیکی انجام بدم
به به سلام علیکم عامو امید کجویی تو :*مرسی که انقد واضح احساستو گفتی:***حالا نمیشه به یه در و دیواری بزنی؟حتما باید بزنی دهن مهن طرفو پیاده کنی؟
اینجور که پیداس تو اول خشم و عصبانیت داری بعد پاپیچ طرف میشی که مشکلو رفع کنی و اگر نشد درگیرشی تا انتقام بگیری یا یه جوری خشمت تخلیه شه
خوب من واکنش لحظه ایم اول سکوته بعد گریم میگیره. ولی نمیذارم بفهمه گریه میکنم اگه رودر رو باشیم بلاخره میفهمه چون اشکام تحت کنترلم نیس.بعدش دیگه بیخیالش میشم و خداحافظی میکنم مثل یک ادم متمدن.اصلا اویزون نمیشم.ولی واسه خودم تا مدتها مونولوگ درونی دارم و حرص میخورم و غصه میخورم
هوم خوبه بالاخره جدایی پروسه ی زمانبریه و احتیاج به سوگ داره
منم اگه کسی رو بخوام که منو نخواد کاری نمیکنم ، استاکر میشم ولی خب هیچ کاری نمیکنم برای بدست آوردنش ، نمیخواد دیگه ، زور که نیست ...
پس قبول میکنی که نمیخوادت
تصور که کردم قضیه رو ، اینجوری شد که طرف داره حرف میزنه میگه نمیخوامت و فلان من اشک از چشمام میاد بی اختیار و خب تهش شاید چارتا سوال بپرسم که چرا نمیخوای و چجوری دوست داشتی اصلا ؟ اصلا جوری مدنظرت بود که باشم و بخوای ؟ ولی خب در نهایت اگه نشد کنار بیایم و نخواستنش لوس بازی و محض مسخره بازی و میخواستم ببینم تو چی میگی طور نبود تهش به سلامت ه دیگه . بهش میگم به سلامت و تمام . ولی خب بعدش خشم دارم ، یهههه خشم گنده از اینکه منو با این جمال و کمالات و مزخرفات نخواستی بی لیاقت ؟! گاهی شاید پیگیر وضعیتش باشم یواشکی که ببینم چیکارا میکنه ، احیانا اونی که خواستتش جای من رو گاهی با خودم مقایسه میکنم که اون چجوری بود که من نبودم ؟ دیگه چیا بگم ؟
عزیزم مرسی از توضیح کاملت:***
حق داری خشم داشته باشی ولی باید کنترل و تخلیه ش کنی اگر خشم نداشته باشی غیرطبیعیه
اگر جدایی پیش میاد و پارتنرت میره (صرف نظر از اشتباهات رفتاری اخلاقی و هرگونه محرک درونی و بیرونی )لزوما به معنای این نیس که تو تاپ نبودی تفکر اشتباهیه مثلا تو حکم انار رو داری اون حکم گلابی، هیچکدوم بهم برتری ندارن ولی اون باید با یه گلابی باشه تو هم با یه انار
اره دیگه قبول میکنم که نمیخواد ، کاریش که نمیشه کرد میشه کرد ؟
شاید خشمم رو با تا حد مرگ کار و ورزش کردن تخلیه کنم .
میدونی انار و گلابی رو درک میکنما ولی خب اگه نخواد منو همیشه یکی درونم فکر میکنه یه چیزیم بود که نخواست :/
بعد از اون آزمونی که گذاشتم مفصل توضیح میدم نگران این حس ها نباش اصلا:****
من به عنوان یه پسر نظرمو میگم و به تخمم نیس نظر بقیه تون چیه
اگر نمی توانید در طی مدت یک خانم چه مجرد چه متاهل چه کوچک باشه چه مسن را جذب کنید و ببریدش رو رینگ یه دلیل بیشتر نداره
جذاب نیستید براش
اگر نکاتی که برای نمره گیری از یه زن را بلد باشید میتوانید یه دختر مجرد،یه دختر نامزد،یه نوعروس،یه خانم دکتر،یا دختر کارخونه دار،مجری تلوییزون و یا خانمی که هر عنوان اجتماعی و هر تیپ ظاهری را دارد با خودتان همراه کنید.
پ.ن
جذابیت سایر فاکتورها به غیر از ماشین یا موقعیت اجتماعیه که برای یک زن اهمیت نداره
مهم اینه که ذهنشو درگیر کنید.
بعدش گوه میخوره نخوادتون
محیا چون ازم اسم برد ادم بگم
وگرنه ما معمولا سرمونو تو گمرک ملت نمی کنیم چیز میز بهشون هم بگیم
سوال پرسیدم تو رابطه ای و پارتنر/همسر میگه دیگه تو رو نمیخواد این رابطه تموم شده ست
واکنش لحظه ای تو چیه؟ و قراره بعدش چیکار کنی؟
الان این چه جواب بی ربطی بود که دادی؟
بی ربط بود؟؟یه ذره فسفر بسوزان با
حقیقتا راست نمیگوید
به جز همسر هر دختر دیگه ای باشه که سرش به تنش بیارزه و مهم باشه بمونه یعنی برام جذابیت داره
هیچ بازی نیست که یهویی باخت بشه
مثلن من خودمو بگم
سال 87 با سه دختر همزمان در ارتباط بودم و از قضا هر سه در فکر ازدواج
دوتا تهران یکی کرج
تهرانی دید فقط به دید دوستی دارم ازم دلخور شد و گفت حتی یه خواستگاری و پیشنهاد ازدواج ساده هم ندادی و تموم منم اصراری نکردم
دومی رو داشنگاه رشته عمران قبول شد و هی زور زد که عمیقتر بشع رابطمون من جلو نرفتم چون یه دوست پسر دیگه داشت و من سردی کردم رفت
سومی یه دیپلمه هنرمند بود که هرکاری میکرد.اونم عشق ازدواج بود گفت قراره برام خواستگار بیاد گفتم اکی و تمام
یکی اصفهانی بود که همش منتظره من بهش زنگ بزنم چون همواره میگه شاید من نخوام باشه و اینجوری منم بازم ولش کردم
یه هم دوره دانشگاه هم بود که بعد اینکه بهش حالی کردم قضیه جدیه چموش بازی درآورد بازم منم برگ آس روکردم و ولش کردم هر چند خیلی تلاش کرد ولی من دیگه نمیشناختمش
چون همیشه به این معتقدم دختر جذاب خیلی زیاده و اونایی هم که من میتونم انتخاب کنم زیادتر
دلیلی ندارع وقتی کسی نتونه نظمو جلب کنه و اونی که میگم باشه باهاش وقت بذارم
همیشه من انتخاب کننده بوده ام
اما در مورد همسر قانونی این اتفاقات تصاعدی روی نمیده و به راحتی میشه علتشو بررسی کرد.
وبازم اینکه خانما همیشه وفادارتر و پایبندتر از مردا هستند حتی اگه مردی خیلی بد باشه.
ولی مردا صبور نیستند و هم عجولن هم نادان
نادان از این بابت که یاد نداده اند بهشون که چه جوری با یه خانم رفتار کرد.
به قول خودم درون هر خانمی یه گربه کوچک ملوس هست که همواره به پر پای مرد می پیچه تا حس توجهش فقط مال خودش باشه.
در مورد همسر این نشیب و فرازها عادیه و معمولا در طی روزهای از سال روی میده و فروکش میکنه
چرا داستان میسازی پسرم؟مگه من در مورد رابطه هات پرسیدم؟
خیلی سادست واکنشت در برابر تمام کردن رابطه از طرف پارتنرت چیه؟
پارتنرت یا همسرت بهت میگه تمام خداحافظ!
واکنش شما چیه؟
تو میخواهی چیزی از لای حرفام در بیاری که نظر خودتو تایید کنه؟
ولی من نظرم همیناس
من کات کرده ام و تمام
گفتم که بدون جذابیت و فاکتورهای آن هیچ رابطه ای نه ارزش دارد نه میماند.
سعی نکن منو مجاب کنی اونی رو بگم که تو ذهن خودته
مشکل اینکه تو نظر خاکستری نداری یا سیاهی یا سفید ولی من نظراتم خاکستریه گاهی بیشتر سیاه گاهی بیشتر سفید
من تلاشی برای دوست دخترام نمیکنم چون برام مهم نیست
قبلن نبودند حالا هم اگه بروند جاشون پر میشه
پس مهم نیست برام
ولی برای همسر باید ببینم اشتباهاتم چی هست
یه ادم عاقل بخاطر رفتن یه خاطر تو دستش یا پاش اونو قطع نمیکنه
بابا تحلیل رفتار وابستگیه:)))))) چه مقاومتی میکنی در برابر فهمیدن خوبه توی خود پست توضیح دادم مثال زدم
کامنت بقیه رو بخون دستت بیاد چی باید جواب بدی
واکنش آنی و هوش هیجانی رو میخوام یه من چه تو رابطه هات چه گوهی خوردی:)))))
یه مثال میزنیم چون احتمالا بری پستو بخونی نمیفهمی باز
اقا من دوس پسرم/شوهرم امروز صبح بهم گفت دیگه نمیتونه باهام ادامه بده و باید جدا بشیم
واکنش اون لحظه من سکوت و شوکه شدن بود
الان احساس افسردگی و ناراحتی دارم و سه روزه کارم گریه س و از خواب و خوراک افتادم، مدام چکش میکنم و از بقیه پرس و جو میکنم ببینم چیکار میکنه
ببین ناموسا جای خر بازی نداره :))))
تو خنگی
اونایی که باید گرفتند چی گفتم
واقعا دخترا همین یه اپشن میتونه یا نابودشون کنه یا خوشبخت
بقیش به من مربوط نیس
گوه نخوری مسموم بشی شر بشی برامون
#کص_لیس_نباشیم
باشه
ببین سون مین جان (یاد چینیا افتادم) اومدم یه چیزی راجب این ivan بگم و برم. یه کتاب هست به اسم طوطی، نویسندش اسمش زکریا هاشمیه. یعنی بخونیش از اول تا آخرش فقط میخندی به این حجم اراجیف و اباطیل. داستان اینجوریه که یه پسر دبیرستانیه که مشروب خور قهاریه و مدام پلیسها رو کتک میزنه، هررررجا میره زنها بلااستثنا، همممممه ی زنها در حال درآوردن دامن و لباس زیر برای برقراری ارتباط با اینن، اینم هیچکس رو ناامید نمیکنه. یعنی زن رییس، زن خیابونی، دختر همسایه، زن مدیر، دختر بقال، همه و همه در یک قحط الرجال گیر افتادن و اومدن سراغ این. مثلن چالش ماجرا اینجوری بود که این میرفت شرکت پیش دوستش یهو یه پریروی لخت میومد سراغش و میگفت من زن رییسم، عاشقت شدم و دارم جون میدم و .... یعنی هنر داستان نویسی حدود 5 قرن سقوط کرد با این کتاب. من و دوستم تا مدتها به این حجم اراجیف میخندیدیم. زکریا جون یه جا گفته بود اینا همش خاطرات خودم بوده
این آقای ivan عجیب منو یاد زکریا هاشمی انداخت. یعنی خداییش خود خود خودشه لامصب
***سارا تو کامنت دادی برای اون پستی که ری اکشنت رو خواستم چون نصفه موند و نتونستم تحلیل بدم دوس داشتی پرسشنامه رو پر کن دلم نمیخواد حالا که زحمت کشیدی اون همه نوشتی نصفه بمونه کارم باهات
من اسکل دورم زیاده :)))))) ایوان اسکله جدی نگیر زیاد
Ivan جان از بعد سال ۸۷ دیگه فعالیتی نداشتی برادر؟
حرف نزن بابا الان میاد هممونو میکنه:))))
من اولش شوکه میشم
قطعا اولین حسم نگرانی خواهد بود
سعی میکنم با طرف راجبش صحبت کنم
امااهل جیغ و داد
و کولی بازی و یا ملودرام کردن اوضاع
و چمیدونم التماس کردن نیستم.
شاید حتی سعی کنم اون لحظه دور بشم تا بهتر شرایط برسی کنم.
سعی میکنم ببینم کجای زندگیم هستم
سعی میکنم بیشتر منطقی جلو برم.
من آدم واکنش های هیجانی انتقامی خود آزاری نیستم.
خودمو بدتر آزار نمیدم.
خیلی خوب و واضح احساساتت رو بیان کردی
پس نگران میشی و فاصله میگیری
***برای رمز یه کلمه انگلیسی یا عدد کامنت کن
من ری اکشنم تو اون لحظه فقط سکوت هست کلا واکنش های هیجانی نشون نمیدم سعی میکنم خودم رو بی تفاوت نشون بدم، کلا هیچوقت نمیتونم احساساتم رو نشون بدم این ضعف بزرگ منه، چه احساسات مثبت و چه منفی، سکوت و خودخوری ابدی
والا رابطه من با همسر همین الان ریده است! و میدونم اگه براش منفعت نداشته باشم، یک لحظه هم ادامه نمیده. یعنی بودن تو رابطه، در حال حاضر فقط به نفع اونه. منم از ترس ابرو و مردم و راحت بودن سر کار، تو این زندگی موندم.
با همه ای حرفا، اگه یه روز بگه تموم کنیم، یکم ناراحت میشم. ولی با ظاهر شاد و معقول میگم باشه!
نذار عمرت الکی بره، درستش کنید با هم مشاوره برید،طلاق اخرین راهه