هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

ناراحت

دوس ندارم کسیو ناراحت کنم ولی نمیتونم دلم میخواس همتونو پاره میکردم:)))

تمام بدنم درد میکنه سرماخوردم یا کروناس نمیدونم لحظه ای سرم شلوغ شده که حالش خوب نیس ازم توجه میخواد و وقتشو ندترم نمیتونمم دلشو بشکنم

کار دارم وسایلمو جمع نکردم باید جابجا بشم اومده خوابیده رو تخت من :/ دوستش دارم اما الان وقتش نیس

نمیخوابم چون میدونم صبح قراره به گا برم

یه بار اون مریض شده بود خونه من لود. بدحال نبود اونقد منم از شیفت برگشته بودم خسته و کلافه خدا خدا میکزدم پاشه بره خونه خودش

نرفت

بحثمون شد و تقصیر من وبد فکر میکرد مثل همیشه ست و نیم ساعت دیکه خوب میشم.انقد اعصابم تخمی بود که کلا حرف میزد میریدم بهش

حالش بدتر شد پتو برداشت رو کاناپه خوابید اقا به من برنخورد؟!حالا رو تختم میومد باز همین بساط بود:))))) دوس نداشتم اون تایم پیش من باشه میخواستم تنها باشم

دیگه هی سرفه هی ناله ما هم به روی هودمون نیوردیم خرت به چند واقعا فک کردم داره چس میکنه

صدام زد  فتم ببینم چه مرگشه با بغض گفت من از سر شب حالم بده دارم میمیرم اینجا تو یه لیوان آب دست من ندادی ولی من حتی لگه بدتراز اینم بودیم هیچوقت همچین  فتاری نمیکردم

خیلی ناراحت شدم گریم گرفت ازش معذرت خواستم خیلی از خودم بدم اومد حالا که مریضه و تنهاست و خونه منه ازش مراقبت نکردم مگه من از شیفت نیومده بودم؟ادعای مزیض مهمه برام کون خرو پاره کرده بود اونوقت عزیزدل خودم اینجوری باید باشه؟

ازاون شب خیلی گذشته حدا شدیم برگشتیم جدا شدیم برگشتیم این چرخه باطلو ادامه دادیم .هزاربار بیشتر براش انجام دادم ولی اون بی توجهی زخمی رو دلش گذاشته که هنوز خوب نشده هنوز یادش میفته یه تیکه میندازه

خالا امشب به خاطر یه چند تا چیز ساده که یادم بود چی دوس داره چی دوس نداره ازم تشکر میکنه و میگه تو منو میشناسی محیا

بعضی چیزا رو روح و روان ادم خط و خص میندازه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد