دیروز دیدمشون میگم چه خبرا میگه داریم از این محل میریم گفتم اهههههه خب کجا؟گفت دو سه کوچه بالاتر اینجا جام کوچیکه
گفتم بسلامتی ولی فاطی جون خدا رو شکر که از ماه دیگه صدای بچه های تخم سگتو نمیشنوم مخصوصن اون دختر عنتر جیغ جیغوت که امیدوارم سگ برینه تو تارای صوتیش و خفه شه که اعصاب واسه ما نذاشت
سلیطه انگار سنسور بش وصل بود تا میرفتیم رو کار گاله رو باز میکرد عربده میکشید