هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

عمری که رفت

نشستم و به سقف نگاه میکنم

به کتابام

به لحظه هایی که گذشت

به عمرم که دیگه دارم به سرازیری نزدیک میشم

چشم بهم زدنی گذشت

با اینکه بعضی از لحظات و خاطراتم مثل صدسال سخت گذشتن 

اما کل عمرم مثل یه فیلم کوتاه چند دقیقه ای بود

زندگی و عمر همین لحظه ها و خندیدن هاست همین دور هم بودنا

همین که پدر و مادری بالای سرمون بود، جایی برای خواب و غذایی برای خوراک داشتیم 

پدربزرگ و مادربزرگی داشتیم، کسایی رو داشتیم دوسمون داشته باشن دوسشون داشته باشیم

بهمون اهمیت بدن، خوبه.

بعضیا هم هستن ادمای خوش شانسی هستن، یهو توی خیابون یه کارگردان معروفی میبینتشون و میبرتش توی یه فیلم و سریال و کل زندگیش تغییر میکنه و معروف و پولدار و خوش و خرم ادامه میده.

یا شاگردی که از شانسش یه معلم با فهم و شعور داره و عکس کاردستی با سیم و باطریش رو میذاره توی توییتر و یه استاد کلاس های ربات سازی پیداش میکنه و اون شاگرد روستایی روند زندگیش اصلا عوض میشه

یا از یه دختر دست فروش و فالگیر عکس میگیرن و میره توی فضای مجازی و مدیران مد و فشن پیداش میکنن و میشه یه مدل معروف.

اون روز فیدل حرف قشنگی بهم زد، گفت تو شانس خوبی داشتی، خیلی ها این شانس رو ندارن که درسشون رو ادامه بدن. وضعیت زندگی سر و سامان یافته ای ندارن.

بچه ی زاهدان بود واقعا هوش بالایی داشت و داره و خودش رو بالا کشیده بود. ناراحت دوستاش بود که خیلی باهوش بودن و المپیاد و فلان، اما حتی موقعیت ادامه ی درس خوندن رو نداشتن.


شما از عمری که گذشت راضی هستید؟ 

زندگی خوبی داشتید؟

نظرات 4 + ارسال نظر
سانست 1400/11/15 ساعت 23:02

در کل زندگی بدی نبوده ولی شخصاً سر بزنگاه تو حساس‌ترین برهۀ زندگی‌م اشتباه‌ترین انتخاب رو کردم :))) همه‌ش دارم فکر می‌کنم اگر درست انتخاب کرده بودم الآن چطور بود همه‌چی؟

حالا فک کن اونم اگر انتخاب میکردی و دلخواهت نبود همش با خودت فکر میکردی اگر اون یکی رو انتخاب میکردی چی میشد.
کلا دو راهی همینه

راضی بودیم،فقط کاش زودتر تموم بشه و بره پی کارش

الهی آمین

سانست 1400/11/16 ساعت 15:52

آره، حالا فکر کن من وسط چهارراه گیر کرده بودم :)) یعنی هر کدوم از اون سه راه دیگه رو رفته بودم الآن کلاً زندگی‌م یه چیز دیگه بود.

ای بابا، ادمو میگاد این چند راهیای زندگی

کوهنورد 1400/11/19 ساعت 20:06

راضی یا ناراضی بودن رو که از هرکسی که بپرسی میگه ناراضی ام. اما واقعا اینکه توی اون دوراهی و یا چند راهی های زندگی، انتخابامون، انتخاب درستی بوده یا نه رو نمیشه الان قضاوت کرد. چون هرکدوم از ما فقط یک راه رو تونسته بیاد. شاید اگر سر دوراهی انتخابمون، چیزی دیگه ای بود، سرنوشتمون بهتر میشد یا حتی بدتر. ما چون اون مسیرها رو نرفتیم فکر میکنیم اونها بهتر بودن. شاید توی اون دوراهی، راهی که نرفتیم، راه بهتری بوده اما زندگی که فقط یک دوراهی نیست. شاید توی دوراهی بعدی مسیر بدتری از الانمون رو میرفتیم. به نظر من الان جایی که هستیم، کسی که هستیم، بهترین چیزیه که میشد. با فکر به گذشته، چیزی تغییر نمیکنه...
موفق باشید

من گشادی زیاد داشتم، بهتر از اینم میتونستم باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد