عزیززممم. دیروز ۲ ساعت و نیم اتاق عمل بود وای جونم دراومد. خونریزی داشت بعد از به هوش اومدن. بعدازظهر مرخص شد. خیلی درد داشت تا امروز ظهر . الان بهتره دردش. صحبت نمیتونه بکنه. ولی فکر کنم روندش خوب باشه. امااااا به زور باید بهش غذا و آبمیوه و بستنی بدم. با تهدید حتی.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
حسابی آمپر زدی
عزیززممم. دیروز ۲ ساعت و نیم اتاق عمل بود وای جونم دراومد.
خونریزی داشت بعد از به هوش اومدن. بعدازظهر مرخص شد.
خیلی درد داشت تا امروز ظهر . الان بهتره دردش. صحبت نمیتونه بکنه. ولی فکر کنم روندش خوب باشه. امااااا به زور باید بهش غذا و آبمیوه و بستنی بدم. با تهدید حتی.