توی ترافیک بودیم پسره ماشین بغلی به شیرازی گفت ما داریم توی این ترافیک کباب میشم تو دیگه چرا انقدر خوشگلی لامصب ؟! جووووووون .
منم خیلی بدم نمیومد سر به سرش بذارم منتها دیگه پرسنالیتی نداشتم اجازه نداد :))
و البته اینکه ممکنه از طرف هشت باشه و بخواد شهادت بده که این خانم به من پا میده و تامام :/
دیگه مثه خانمای متعهد جلوی کرم درونمو گرفتم و مثه ادم شیشه رو دادیم بالا و موزیک زیاد کردیم و به راهمان ادامه دادیم.
البته بماند که چقدر دلم میخواس جیم جیم همرام بود و کلی کرم میریخت :))
محیااا تو رو خدا انجام بده همه شون رو.
دعاهای خوندی داره حتمی.
جلب محبت.
از ته دلت ایمان بیار و انجام بده
هی .... چه باحالی تو! اینطور به نظر میاد که در بیرون از جامعه یک آدم معمولی و آرام باشی اما یک طوفانی در درونت داری که همشو اینجا خالی کردی! هههههه.
من فقط صفحه اول وبلاگت رو خوندم چه باحال بود هر پستت کوتاه و خواندنی نه مثل بعضی از وبلاگها که طولانی و خسته کننده مینوسند. و البته نثر جوان پسند.
دمت گرم
گاهی این کرم ریختنا خیلی کیف میده
باید بهش می گفتی شیرازی کون پیازی