هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

لالاش میاد

هشت میگه بریم مسافرت با هم ؟ خودمون تنها هیچکس دیگه هم نباشه . بریم یه جایی که فقط خودمون باشیم . خودمون دوتا.

یه جهان عاری از آدم میخواد :/ 

خسته س کلافه س بی قراره ! و من اصلا این همه پریشونی رو درک نمیکنم . یا باید گرسنه ش باشه یا خوابش بیاد که من بیشتر احتمال میدم خوابش میاد .

ضایعه س بی قراره ها ، بعد میگم چرا بیقراری ؟! میگه عه تو از کجا فهمیدی ؟! 

میگم خیلی تابلوئه .

میگه بریم .

میگم یکم صبر کن ننه ت پاشه بره میریم . 

میگه خب شامو بکشید بریم زودی .

هیچی دیگه مثه مرغا رفتیم شام کشیدیم و خوردیم و الانم نشستن برای چای بعد از شام و کم کم میخوان پاشن برن .

هشت هم همچنان مثه گوشی روی ویبره بی قراره البته یکم بهتر شد بعد از شام فک کنم گرسنش هم بود :)) فقط میخواد بخوابه.

یکم دپ بود .

اصلا کلا همینه واقعا دوره هایی از افسردگی رو داره .

دفعات اول یه پسره بود یادم نیست اسمش چی بود ولی کامنت گذاشته بود بغلش کن . من فکر نمیکردم دوست داشته باشه بغل بشه . ولی خیلی خوب جواب داد البته از بی قراریش کم نکرد ولی کمک کرد بخوابه . 

نظرات 4 + ارسال نظر
... 1396/10/06 ساعت 23:00 http://m-s-65.blogfa.com

مسافرت رو برو. خیلی خوش میگذره ها

صحرا 1396/10/06 ساعت 23:51

بغل رو تو نسخه هایی که برا بیمارات می نویسی حتما تجویز کن برا هر دردی دواست :))

همیشه می خونمت دختر...نوشته هات رو دوست دارم،

تیلوتیلو 1396/10/09 ساعت 11:43

خب پسرا اخلاقای هم را بهتر میدونن
مثل ما دخترا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد