هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

دوستم

در پی اقدام زنگ زدن ، هنوز اتفاقی نیفتاده . حتما اون بنده های خدا فکرشون مشغول شده . 

من شرط میبندم دختره نمیدونسته تا همین چند وقت پیش این دو تا با هم بودن ، در این حد میدونه که دوست من با این پسره بوده نه از مدتش خبر داشته نه از اینکه کی کات کردن .

من بودم میگفتم زودتر خوشحالمون کن با یه خدافظی .

نمیرن به پسره بگن که فامیلاتون زنگ زدن اینجوری گفتن !! صد در صد میرن تحقیق میکنن یا به ننه ش میگن . 

والا نمیدونم ننش چی میگه ، ما یه تیری زدیم در تاریکی . نمیدونم چرا همچین کاری کردیم . پسره برنمیگرده . حالا بر فرض برگرده هم دوستم خیلی خره بخواد دوباره باهاش باشه .

فقط باید منتظر باشیم و به روی خودمون نیاریم . حالا حالا ها خبرش به ما نمیرسه که چی شد . 


* دلم برای تراویس تنگ شد :( همیشه اینجور وقتا میرفتم پیشش نظرشو میپرسیدم :( شبیه عمو کوچکتر و اخری بود برام که فاصله سنیشون با برادرزادشون ده یازده ساله و باهاش راحتن :( از این عموها که عاشقشون میشی :( شیک و باکلاسن :( 

نظرات 5 + ارسال نظر
آواره 1396/09/04 ساعت 21:49

نظرات رو تایید نمیکنید؟

Trane fn 1396/09/04 ساعت 22:49

نمیدونم چی میشه فقط دعا میکنم خدا به دوستتون حال خوب بده

نه 1396/09/05 ساعت 00:37

خوب کردن زنگ زدن من اگه بودم میگفتم طرف رو کرده که تف هم تو صورت دکتر نندازن
پسره چرا برنمیگرده ؟ دلشو زده یا این جدیده کیس خاصیه؟ یعنی من فضول تو هم سوژه دادی حالا یکی باید منو جمع کنه
یعنی در این حدم که صدسوالی بپرسما

نه 1396/09/05 ساعت 00:46

اینم جا موند
خاک بر سر اون دکتر آشغال با این حرکتاش

تیلوتیلو 1396/09/05 ساعت 10:05

منم خیلی از تراویس خوشم میومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد