دوستام پیام دادن شام برم پیششون ، بهش میگم و میرم .
کلی خوش میگذره ^_^
وسطاش کلی زنگ میزنه و اس میده کی میای :( بهش میگم دو دقیقه س اومدماااااا پیش دوستامم چته انقدر زنگ میزنی و اس میدی ؟!
میگه کی میای ؟!
میگم نمیدونم .
یازده و نیم با کلی بهانه گیری عاقا میرسم خونه .
کلی غر میزنه و تا میام یه حرفی بزنم مثه سگ آقای پتیبل پاچه میگیره :|
میگم چته ؟! میگه نمیدونم رو اعصابمی .
منم میگم اوکی و میرم بخوابم ( اصولا از دعوا همیشه فراریم و اگر بحثی پیش بیاد لفظا اصلا بلد نیستم جوابشو بدم و هرچی هم طرف مقابل بگه ذره ای خونم به جوش نمیاد و عصبی نمیشم :| انگار برام مهم نیست دیگه شایدم اعصابشو ندارم البته این خصلت در اینجا به نفعمه چون اگه توی بحثا جوابشو بدم بدتر میشه ولی وقتی سکوت میکنم خیلی نادم و پشیمان میاد منت کشی)
میرم روی تختش دراز میکشم با گوشیم ور میرم میاد میگه بیداری یا میخوای بخوابی ؟ میگم میخوام بخوابم .
میگه اوکی و میره کاراشو انجام بده .
اصلا باید انگار از دماغ ادم دربیاره تا کرم درونش بخوابه :/
چه قدر خوب عمق احساس و نظرتو می رسانی. قلمت یه نمک خاصی داره