فضای مجازی چیزی جدیدا به اسم خشونت علیه زنان که با نامه های آذر باب شد .
توی این دو سه روز اخیر نامه به آذر و لیست باید ها و نباید هاشو دیدید .
تعجب اور بود ،خیلی زیاد . ولی من بیشتر از بچه هایی که از خودشون و لیست خودشون گفتن تعجب کردم... .
یه جورایی هممون این خریت رو کردیم .
حق نداری با فلان دوستت بیرون بری ،
حق نداری شماره های ناشناسو جواب بدی ،
حق نداری به فلانی سلام کنی ،
حق نداری بلند بخندی ،
حق نداری وقتی قهریم گوشیتو ج ندی ،
... .
چرا انقدر به خودمون سخت گرفتیم ، خودمونو اذیت کردیم تا ادمی رو دوست داشته باشیم که لایق دوست داشتن و دوست داشته شدن نیست ؟!
چرا نمیتونیم خودمون باشیم ؟!
تفکر دخترا همه اینه که مثلا تتو نمیزنم چون شاید همسر ایندم خوشش نیاد از تتو و نیاد منو بگیره !!
یا سکس نمیکنم چون شاید همسر ایندم باکره بخواد !
همیشه نگران اتفاقایی هستیم که ممکنه هیچوقت نیفتن .
سطح استرسمون همیشه بالاس .
همیشه درگیر فکرای الکی و بیخودی هستیم ، هیچوقت برای خودمون زندگی نکردیم و نمیکنیم .
حالا مثلا من شوهر کردم هنر کردم ؟! معلوم نیس دنبال کدوم خری بود گذاشت رفت ! انقدر بهش علاقه داشتم هرچی میگفت قبول میکردم ، یه بار گفت چقدر دختر خوبی هستی چقدر مطیعی !!! انقدر از خودم بدم اومد که خدا میدونه ! مطیع اخه شُتُر ؟! مگه گوسفندم ؟! از سر علاقه ی بیش از حدم کور کورانه میگفتم چشم هر چی تو بگی . خب اولاشه ، ولی وقتی پس فردا میشه دیگه نمیتونی تحمل کنی ، اونوقت دیگه نمیتونی بهش بگی نه ! من این مدلی نمیتونم زندگی کنم ! چون از اولش گفتی باشه .
خب مگه گوسفندیم بگیم چشم ؟! چیزی که برات مقدور نیست رو بگو نه .
میخواد ساک زدن باشه میخواد موهاتو بیرون گذاشتن باشه ، میخواد هر چی باشه ، بگو نمیتونم بلد نیستم ! حرفتو بزن .
خودمونو کردیم به مشت برده ی ذهنی و جنسی .
حرف من دعوا و مقابله به مثل کردن و این چیزا نیست . میگم چرا باید خودمونو در مضیقه قرار بدیم و مجبور کنیم به چیزی که نیستیم و نمیتونیم ؟!
چرا همیشه عبد و عبید بقیه هستیم ؟ چرا نمیتونیم بگیم عاقا جان من اینجوری دوس دارم ... .
چرا چشم گفتنامون یه طرفه س ؟ چرا تعهداتمون یه طرفه س ؟
چقدر عصبیم از خودم .