صبح طرفای ساعت شش از خواب بیدار میشم ، هوای اتاق تقریبا تاریکه . پشتمو میکنم بهش خم میشم شلوارمو از روی زمین بردارم بپوشم که یه دفعه با صدای گرفتش میگه جوووووون کجا کجا ؟! :)) میگم میرم صبحانه درست کنم میگه نه صبحانه نمیخوام یکم دیگه بغلم بخواب .
***سانسور***
میگم این خواب بود دیگه ؟! میگه من گفتم خواب تو چرا گول خوردی ؟! میشه همیشه من بگم خواب و تو گول بخوری ؟ میگم آره ! بغلم میکنه .
مگه روز قشنگ تر از اینم میتونه شروع میشه ؟!