وقتی اینو خوندم، تقریبا هرلحظه به اون دختر فکر میکنم به زندگیش و زجری که کشید.
به وجدان کیوان امامی که بیدار نمیشه و امامی قربانی های بیشتری میگیره.
به پیک های شرابی که توش دارو میریزه و تجاوز میکنه.
پ.ن:
عکس ها ناشناس هستن و روایت ها از طرف بچه هاس. بچرخونید روایت ها رو دهن به دهن.