ملال پیش از قاعدگی شنیدین ؟ مال من سایکوزه !
طبخ غذاهای فست فودی رو خیلی دوست دارم و اکثرا هم خوب از اب درمیان هرچند هیچی جای قرمه سبزی و قیمه رو نمیگیره به جز پیتزا و لازانیا که نه تنها جاشونو پر میکنن بلکه اسمشون رو هم به فراموشی میسپاری :))
پ.ن:
این رل وید کلپچ ^_^
نمیدونم تا حالا شده کسی شما رو پس بزنه ؟! حس بدیه خیلی بد
امیدوارم تجربش نکنید .
همینه دیگه ما معمولیا تا عمل لب و گونه و بینی نداشته باشیم پس زده میشیم و کسی ما رو نمیخواد .
پلنگا رو مسخره میکنن بعد میرن دنبال پلنگا !
پ.ن:
البته اشتباه نشه این همونه که گفتم پولی که بهش داده بودم رو نمیده و اینکه هزاران بار من پسش زدم و اخرین بار اون این کارو کرد به فجیح ترین شکل ممکن .
و یه چیز دیگه که لازم به ذکره اینه که اصلا موضوع بین ما قیافه نبود که اگر بود من باید صد در صد باهاش کات میکردم نه اون !
اتیکت نزده بودم استارژر جراحی اومده میگه یه فشار از این اقا میگیری ؟! با اکراه زیاااااد ازش فشار گرفتم .
اینبار اتیکت زدم اومد گفت ، گفتم من بگیرم ؟! از کی تا حالا ؟! چشماش چپ شد کلی عذرخواهی کرد .
منم به بزرگواری و بزرگمنشی خودم بخشیدمش بالاخره جوونه و گمراه . بعله !
امروز داشتم برمیگشتم ، با یه نیسان آبی شاخ به شاخ شدم متاسفانه !! بوق زدم براش و رد شدم .
اقا تا کوه قاف این دنبال ما اومد که بگه چرا بوق زدی !
اومده کنار من به عر عر کردن که چه وضعشه ؟! دستتو میذاری رو بوووق ؟! منم گفتم برو گمشو بابا و سرعت گرفتم و رفتم دوباره بزرگوار با پشتکار زیاد اومد گفت شوهر گیرش نمیاد بوقشو واسه ما میزنه !!
مگه ول میکرد دیگه ؟!
از شانس چیز خری من جلوم یه راننده ی زن بود به شدت خنگ که وسط خیابون در لاین سبقت یهو میزد رو ترمز که ببینه کجا باید بره ، این نیسانی عزیز هم اومد کنارمون گفت بیا این خنگوله زنه چرا برای این بوق نمیزنی ؟!
و تا اخر مسیر ما به گا رفتیم تا ایشون رو دک کنیم که خدا رو شکر یه جایی مسیرش از ما جدا شد و شرش کم !
وبلاگ یه آقای دکتر متشخصی بود که هروقت کمک میخواستی ازش ، دستتو رد نمیکرد .
مرسی آقای دکتر بابت تمام کمک هاتون .
نمیدونم هنوزم جای دیگه مینویسید یا وبلاگتون برای همیشه پاک شد ، شاید یه روزی اومدید اینجا و چشمتون به این پست خورد . شادی روزافزون برای شما و همسرتون و پسر نازتون .
پ.ن:
حالا که خودش این پستو نمیخونه میگم ، پسر به این خوشگلی توی عمرم ندیده بودم !
خیلی دوس داشتم موهام از این مو لخت بلند مشکیا بود :|
کاش همه به کسی برسن که لیاقتشونو داره ! الان دوست من به واقع حیف شد !
فک نکنید شوهر نیس هول شید سریع مزدوج شید فقط به خاطر اینکه ازدواج کنید ، با چشم باز ازدواج کنید .
اون برقکاری که اومده تلفن خونه ی ما رو وصل کرده از اون دسته از ادمایی بوده که قیمه رو میریخته تو ماستا ! به این صورت که قسمت شرقی خونه یه خط تلفن داره و قسمت غربی خونه یه شماره تلفن دیگه (دو خط تلفن داریم) .
بزرگوار به جداسازی خطوط طبقات اعتقادی نداشته .
پاییز فصل رویابافی هاییِ که هیچوقت محقق نمیشن ! نمیدونم به چی دلمونو خوش کردیم