هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

اسکیزوفرنیا

هرموقع باهاش قرار میذارم ببینمش حس میکنم منو جدی نمیگیره و حرفامو باور نمیکنه

حس حقارت میکنم کنارش 

میخواستم صورت مسئله رو پاک کنم با خودم بگم ولش کن ولی دیدیم اینجوری فقط در رفتم و چیزی رو درست نکردم

بعد با خودم فکر کردم چرا اینطوریه؟ دیدم شاید به خاطر اینه که چند بار شاهد تلاش های ناموفق من بوده

چندین بار منو دیده که ناتوان در برابر حل مشکلات بودم و منو در خال ضعف دیده

من رو ادم بی اعتماد به نفس میبینه که در نهایت همه چیز شکست رو تجربه کیکنه

کار، روابط عاطفی، رابطه ش با ادما، انگار ناتوانم حتی از بازگو کردنش

کسی عصبانیم میکنه و انگار من لالم  جوابشو بدم و بگم چه ظلمی در حق من کردی اونم حق به جانب وایمیسته میگه کاری نکردم! و فقط میتونم برای دوستم  تعریف کنم چی شده و بگم چه کاری کرده در حقم و اون جای من بزنه تو دهنش

فاک بهش فاک به این حس لعنتی

انگار دیگه فرق رویا و رئالیتی رو نمیفهمم

حس میکنم اگر جلوشو نگیرم چندسال دیگه یه اسکیزو فرنی تمام عیارم!!!!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد