هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

آشنایی با آقای بکن در رو

چند وقت پیش یه آقایی رفت دایرکت دوستم و شروع کرد صحبت کردن.

یه ماهی چت کردن. پسره اصرار زیاد داشت به رل زدن اما خب دوستم مایل نبود باهاش رل بزنه.

منو بهش معرفی کرد و بهش گفت تو و محیا خیلی بهم میخورید.

پسره قبول نکرد و گفت نه من فقط تو رو میخوام.

دوستم در مورد پسره با من حرف زد گفت محیا من مطمئنم شما دو تا عالی هستید برای هم، عکسشو نشونم داد قیافه نداشت ولی ورزشکار بود و بلد بود چطور عکس بگیره نقاط قوتش رو به رخ بکشه.

زیاد برام مهم نیس من برم یا پسر پیشنهاد دیت بده، اما خب بارها گفتم خیلی ترن آفه براشون دختر پیشنهاد بده.

خلاصه من پیشنهاد دیت رفتن به پسره دادم.

قبول نکرد گفت شما خانم جذابی هستید ولی من دوستتو میخوام و ازش خوشم اومده. 

منم چیزی نگفتم، سین کردم و جواب ندادم.

تموم شد تا بیست روز پیش که دیدم عه پیام داده.

پیامشو باز کردم و صحبت کردیم و یهو گفت دوس دخترم میشی؟

پیش خودم گفتم خدایا این کصخل چیه گیر ما افتاده؟

گفتم چی شد نظرت عوض شد؟ گفت من فکر میکردم دوستت داره منو امتحان میکنه و میخواد ببینه من چیکار میکنم و ... .

گفتم دوست من دوس پسر داشت که با تو دوست نشد.

کلی تعجب کرد و گفت نمیدونسته دوس پسر داره.

گفت محیا تو دختر جذابی هستی من میدیدم هی عکس عوض میکنی به خاطر من =)))))) جررررر

گفتم هاااا؟ من به خاطر شما عکس عوض نمیکردم آقای محترم.ایرادی نداره و آشنا شیم.

خلاصه گفت شمارتو بده من خیالم راحت باشه. شمارمو گرفت ازم و واتس پیام داد.

فرداش دیدم خبری ازش نیست، پیام دادم جواب داد جانم امری داشتید؟ در خدمتم؟

اقا من انقدر جا خوردم -_- مرد این تینیجر بازیا چیه؟خودت شماره گرفتی خودت پیام دادی الان میگی امری داشتید؟ مرگ خب.

از شیراز زنگ زدن گفتن مادربزرگ حالش بده. 

دیگه گفتم بیا برو تو کونم بابا. فرداش باز پیام داد و بهش گفتم از کارش خوشم نیومده .

خلاصه جمع و جورش کرد.

به یکی از بچه ها گفتم جریان رو، گفت از این یارو چیزی درنمیاد.

فرداش شروع کرد پیام دادن و گفتن اینکه تو خیلی جذابی من از سینگلی خستم دنبال ازدواجم دیگه نمیتونم رابطه بلند مدت داشته باشم که به جایی نرسه فوقش دو سال وقت بذارم و این حرفا.

اقا از همون هفته ی اول به من می‌گفت دوستت دارم عاشقتم، جوجوی نازم :))))))، دوس داشتنی و فلان و ...

من هی میگفتم اقا چطوری تو عاشق شدی یهو؟ میگفت ازت خوشم اومده :)))

گذشت و گذشت، زیاد از سکس صحبت میکرد و بهش گفتم قشنگم شما سکس پارتنر میخوای یا میخوای رابطه شروع کنی؟ گفت سکس هم جزئی از رابطه س. اگه دوس داشته باشی حاضرم  یه خونه بگیرم بیای پیشم همو ببینیم.

گفتم آقاااا گاماس گاماس :)) 

هدفت از رابطه چیه؟ راحت باش این حقته چیزایی که انتظار داری برآورده بشن.

گفت سکس و دوستی.

دیدم بد بکن در روئه :)) گفتم نه بابا من سن و سالی ازم گذشته دنبال رابطه جدی ام.تو اولش گفتی رابطه جدی میخوای شروع کنی حالا ایرادی نداره خوب شد زود فهمیدیم و از این بیشتر جلو نرفتیم.یه بیست روز که بیشتر نیست.ایشالا اونی که میخوای پیدا کنی خوشحال شدم از آشنایی و تمام :)) 

بکن در رو نگاییدم.

نظرات 5 + ارسال نظر
امید 1399/12/28 ساعت 10:13

مهیا عیدت مبارک
انلاین نیستی که رو در رو بهت بگم

مرسی امید، عید تو هم مبارک

نسترن 1400/01/04 ساعت 19:20

عیدت مبارک محیاجان

مرسی نسترن عزیزم :* عید تو هم مبارک باشه

زری 1400/02/03 ساعت 16:57

سلام‌عزیزم بهم نخندیمیشه فیلم زبان‌اصلی برا دخترم معرفی کنی ۱۲ سالشه میخوام زبانش تقویت شه مرسی

یوتیوب کیدز

زری 1400/02/04 ساعت 14:48

مرسی

:*

جووووون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد