هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

سخته

امروز انقدر فهمیدم تنهام دلم شکست...

فهمیدم هیچکس پشتم نیست...

شدم همون دختر بچه ای که موقع ناراحتی میدویید میرفت پشت در اتاق اروم و بی صدا گریه میکرد هیچوقتم کسی نمیفهمید...من از بچگی هم بدبخت و تنها بودم!

من امروز فهمیدم تنها تر و غریب تر از چیزی هستم که فکر میکنم.کسی رو ندارم و عملا روی هر کسی حساب باز میکردم متوجه شدم کسی پشتم نیست.

من هیچکس رو ندارم...من امشب فهمیدم چقدر غریبم.

من همون دختریم که به خاطر شباهتم به پدرم, مادرم دق و دلیشو سرم خالی میکرد.

من همونم که هرچقدر بهم ظلم شد نتونستم حرف بزنم و دهن باز کنم...فقط پدیرفتم و دم نزدم!

من همونیم که فقط خودمو داشتم که دلداریم بده... .

انقدر دلم برای خودم سوخت که خودمو بغل کردم بردم یه گوشه بازم دلداری دادم به خودم...هرچقدر اومدم به خودم بگم چیزی نیست بابا سر موضوع به این کوچیکی که ناراحت نمیشن! نتونستم.دیدم موضوع کوچیکی نیست کسی رو نداشتن...تنها بودن...بی کس بودن...پشت و پناه نداشتن... .

من امشب به پهنای صورت برای خودم اشک ریختم...برای تنهاییم...برای بی کسیم...برای مظلومیتم.

خیلی سخته کسی رو نداشتن... . 

خیلی سخته خودت نبودن... .

گدروندن و دم نزدن.

نظرات 1 + ارسال نظر
. 1399/09/05 ساعت 17:46

این اوضاع شخمی که گفتی برای خیلی از ما ها هست و جالبه که همش میگن تو اینجور موقع ها به خودت اتکا کن قوی باش و از اینجور اراجیف
البته درست میگن چون "پناه دیگه ای نیست" اما نمی فهمند که بابا گه بگیره این قوی بودن و اتکا به خود رو
ادم احتیاج به یکی داره که بفهمتش
حرف بزنه باهاش
دعواکنه باهاش بدون ترسیدن از عواقبش
بابا گه بگیره این تنهایی رو

گوه بگیرن این تنهایی ر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد