من انقدر دوستت دارم که دارم اذیت میشم ، میخوام نداشته باشم .
این هفتع کلا تعطیله آ :/ بیمارستان غوغاس :/
ب.ر.ن:
دیروز که خواهرزاده رزاق اومده بود اورژانس ، دیدم که شوهرش با همکارم یه بحث لفظی داشتن .
نکنه به رزاقی عزیزم گفته باشه که دکتر اورژانس عنه ؟! بعد اونم فک کنه من بودم ؟! من نبودم رزاااااااق :( بیا و عن نباش با من :(
رزاقی شب کار بود امروز صبح دیدمش .
وقتی میخواست بره ، نمیدونم گفت خداحافظ خانوما یا گفت خدافظ خانوم فلانی (کسی که کنارم بود)
دلم شکست رزاااااق :(
گقتم یه اقای رزاقی هست میخوام ببلعمش ؟! وای وای وای وای :*
امروز با اون ریش پرفسوری مردونش و قد بلند و هیکل چهارشونش و اون پوست سفیدش و اون چشمای قهوه ایش :*
اومد و بهم گفت تخت نونزده خواهرزادشه .
مشکوک به اپاندیسیت بود ولی اپاندیسیت نبود .
تنها کاری که تونستم براش کنم این بود برای یبوستش شیاف بنویسم .
وای من مردم براش :*
وقتی اون چهره ی نگرانشو دیدم میخواستم دهنمو مثه تمساح باز کنم اقلا کلشو قورت بدم :*
علی اینجوریه که خیلی با سیاسته و اتقدر دختربازی کرده بلده کجا چه حرفی بزنه و چه رفتاری داشته باشه .
جالب اینجاس کامل متوجه علت رفتاراش میشی .
من در هر صورت اصلا و به هیچ وجه حاضر نیستم خودمو بغل علی بندازم ! با شناختی که ازش دارم اگرم بری بغلش فقط بغلت میکنه بدون هیچ غلط اضافه ی دیگه ای تا اعتمادتو جلب کنه ، اما خط قرمز هایی دارم برای خودم که نمیدونم کی و کجا کشیده شدن .
علی رغم علاقه ی شدیدم به کرم ریختن در این باب اما متعهد بودنم مانع از این رفتار ها میشه .
میگم حالا که همه دارن هشتگ #MeToo میزنن زشت نباشه آزار جنسیمو هشتگ نزدم ؟! :/
امروز اون خدماتی بیشعور رو دوباره دیدم .
نشسته بودم و بی هوا برگشتم و رو به رومو نگاه کردم و دیدم که داره منو نگاه میکنه و کمرشو میخارونه :/
منم به صورت اخم مانند رومو برگردوندم .
اون هفده تا بچه هم مثه من بودن که بهشون تجاوز شده .
امروز واقعا بدترین روز زندگی من بود .
اومدم به داداشم بگم چرا دارن به کیروش فحش میدن ؟!
گفتم چرا به کیرتوش... . دیگه ادامه ندادم و سعی کردم بحثو عوض کنم .
خدایا چرا اخه ؟! :(
به غیر از کصدست کصحرفم هستم :(
خدایا چرا منو کصدست آفریدی ؟!
پست ها رو پاک نکردم ، فقط پست محصور تو ام رو اوردمش بالا .