هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

حماقت

متاسفانه با این سن و سال ، به تنهایی مصداق عقل سالم در بدن سالم رو نقض کردم .

با اینکه از عواقبش اگاه بودم باز هم اینکارو کردم و خودمو کوچیک کردم .

زنگ زدم به هشت ‌... .

اولش زنگ میخورد ، بعدش خاموش شد !! فهمیدم حاضر به صحبت کردن نیست .

کمی گذشت باز تکرار کردم .

اینبار جواب داد .

باهاش صحبت کردم و با اینکه خیلی برام سخت بود و میدونستم اشتباهه حرف دلمو زدم .

گفت ماجرا دیگه برام تموم شدس...تو دیگه تموم شدی برام ،  من دیگه تو رو نمیخوام شرمنده !

دقیقا همین حرفا رو زد !

قشنگ متوجه شدم هیچ امیدی به برگشت هشت نیست .

من زیاد اجتماعی نیستم... .

با چند نفر صمیمی میشم و با همونا می مونم .

هشت تنها مردی بود که من عمیقا دلباختش بودم و الان ضربه بزرگی میخورم از نبودش . باید پیشگیری کنم و برم پیش یه روان شناس . من میدونم ضربش چقدر مهیب خواهد بود .

صد در صد مقصر این موضوع من بودم . 

با اخلاق گندی که من دارم... .

منو ببخش هشت ، خیلی اذیتت کردم .

نظرات 10 + ارسال نظر
صحرا 1397/02/08 ساعت 06:03 http://sahra95.blogsky.con

مهم اینه که تمام تلاشتو برای حفظ رابطه کردی و به هر دری زدی تا مرد زندگیتو نگه داری. بعدها خودتو سرزنش نمیکنی که چرا این کار یا اون کارو نکردم. جدایی و جای خالی ضربه ی کمی نیست. هر حسی که داشته باشی طبیعیه. برات دعا میکنم از این مرحله ی سخت به سلامت بگذری. لطفا مراقب خودت باش.

mahee 1397/02/08 ساعت 07:26

خیلی متاسفم هفت، خیلی زیاد.
روانشناس رو حتما پیگیری کن

ندا 1397/02/08 ساعت 07:37

غلط کرده تو رو نمیخواد مگه دوست دخترش بودی که ی همینطوری بذاره بره مگه چیکار کردی گیرم که به قول خودت چهار بار قهر کردی که بیاد نازتو بکشه، تو چرا باید معذرت خواهی کنی، هفت دلم میخواد همه این مردا رو خفه کنم....

پریسا 1397/02/08 ساعت 07:43 http://roga2.blog.ir

محیا

مخمور 1397/02/08 ساعت 08:16

سلام هفت جان
تمام این روزها خواندمت و با غمت همراه بودم اما چون چیزی نمی دانستم ترجیح دادم سکوت کنم
تو خودت را تحقیر نکردی
تو برای حفظ عزیزترینت نهایت تلاشت را کردی و راه هر گونه اما و اگر و حسرت در اینده را بر خودت بستی
نمی دانم چه چیزی باعث این تصمیم شده است . مشاوره ای که رفتید نتیجه ای نداشت .
اگر دوست داشتی می توانیم در موردش صحبت کنیم . هر چند گفتی که خیلی با دیگران صمیمی نمی شوی ان هم منی که غریبه از نوع مجازی هستم ...

ریحانه 1397/02/08 ساعت 10:02

انشاالله همه چیز درست میشه. نگران نباش. یا ۸ میمونه، یا یک ۹ میاد، که از ۸ هم بهتره.
الکی هم نگو همش زیر سر خودمه. نه. دعواها همه چیز ۵۰-۵۰ هست.

انشاالله که خیره.

سلام هفت عزیز
اصلن فکر نکن خودت رو کوچیک کردی اتفاقا کار درستی کردی آدم باید برای زندگیش تلاش کنه و تو کار درستی کردی هشت همسر تو هست و تو باید تلاشت رو میکردی. اینروزا میگذره خیلی ها گذروندن تو هم میگذرونی اما من مطمئنم تهش اون چیز ترسناکی که فکر میکنی نیست. به هشت زمان بده شاید با زمان و مشاوره آرومتر بشه. حتمن هم میشه مردها بچه های قلدر و ریشویی بیش نیستند. نگذار این مشکل تو رو از پا بندازه، حرف بزن، دردو دل کن.... بزار آروم بشی، همه چیز حل میشه
نمیدونم کاری از دستم بر میاد برات انجام بدم یا نه؟ اما میتونم همینطوری مجازی گوش شنوات باشم بدون اینکه بشناسمت و بخوام قضاوتت کنم.
تو دختر توانمندی هستی اینروزا میگذره و امیدوارم به زودی به این روزهای تلخ بگی تلخ بود اما تهش شیرین تموم شد

علی 1397/02/08 ساعت 11:21 http://hybrid.blogsky.com

به همین راحتی و خونسردی ؟؟؟
چی رو پنهان کرده بودید ازش؟ مگه تو رو عقد نکرده بوده ؟

احسان 1397/02/08 ساعت 11:35

اوه اوه خیلی سنگین میاد همچین حرفایی رو شنیدن. آدم له میشه.
مخصوصا از یکی که اینقدر نزدیک بوده.
کار خوبی می کنی میری پیش روان شناس.

نبکا 1397/02/08 ساعت 13:48

به نظر من حماقت نبوده.منم اگه بودم دل تو دلم نبود بفهمم.بلاتکلیفی احساسی خیلیییی سخته.من نمی دونم چه اتفاقی افتاده اما اگر فکر می کنی هنوز هشت رو خیلی می خوای و ارزش زندگی داره یه بزرگتر دانا و کاربلد رو پیدا کن
امیدوارم همه چی اونجوری که خیر و خوبی هست برات حل بشه.
دوران سختی داری ولی بدون می گذره پس خودتو نابود نکن لطفا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد