یه زمان هایی توی شیطونی هست که طرف هوش و حواسشو تا حد مست کردن از دست میده و حرفا هایی میزنه که بعد از جا اومدن حالش تازه متوجه میشه چی گفته !
بعدش تو می مونی و حال خرابت... .
بعدش میفهمی توی ذهن طرفت چی میگذره . تخت خواب و اتاق خوابت مثه جهنم می مونه برات .
هروقت دستتو میگیره و میبره طرف اتاق خوابت احساس میکنی داری میری پای چوبه ی دار بمیری... .
برای هزارمین بار بمیری ، بمیری ، بمیری ، ... .
یه چیزایی هس که همه تجربه کردن مثه تجاوز ! وقت هایی که برخلاف میلت مجبورت میکنه ... .
پ.ن:
اولش که نوشتم گفتم ناشناس مینویسم بتونم همه چیزو بریزم بیرون !
بعدش که گذشت دیدم نمیشه ! دوستایی هستن دلم میخواد داشته باشمشون باهاشون بحرفم .
بارها تجربش کردم..بارها
ای کاش ایران قانونی داشت که از زنهایی که مورد تجاوز شوهراشون قرار میگیرنحمایت میکرد
من حس کردم دوست داری ما کمی عقب تر بایستیم و سکوت کنیم تا تو هر چی دلت میخواد بگی
من هر روز میام و سر میزنم
پیگیری میکنم
از بیماریت کلی ناراحت شدم و دعات کردم
اما حس کردم باید سکوت کنم
خوبی؟
سلام
ببین عزیزم یه چیزی میگم بهت ناراحت نشو.اکثر قریب به اتفاق زوجین موقع سکس حرفهای بد وتوهین و تحقیر و فحش به کار میبرن و بعضی ها هم یه سری کارهای عجیب و غریب میکنن.تو نباید ناراحت بشی گلم.این چیزا جز ذات سکس هست.