هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

فیلتریییینگ

برای خودم میخونم : نیمه ی جانم هعی...نیمه ی جانم و ذوق مرگ میشم ! سرعت نتم ریده نه به کریو وصل میشم نه به هات و نه به کوفت و زهر مار های دیگر .

با هومن و بقیه پسرا عکس گرفتیم , "چندش خانوم" میگه وای حالا به شوهرامون چی بگیم !! داداش شما آف کن برو عربستان :)) فک کنم به شوهرش گفته بیمارستان تفکیک جنسیتیه :))

خدا نکشتتون انقدر بانمکید :/ 

عامو دارم یه تم ساده ی ناناس دیگه میسازم از بیکاری :/  از اونجایی که خیلی سادم همه چیو برای هشت میتعریفیدم بعدش گفتم بیخیال باو دیگه براش نگم همه چیو .

فک کن مثلا هشت بفهمه هومن به من گفته بلند نخند یا بهم گیر داده , از اونجاش آویزونش میکنه .

یه دوست دارم خیلی شعار میده :/ اعتماد به نفس پایینش وادارش میکنه که بره هزار جور عمل کنه . ظاهرا خیلی اعتماد به نفس داره ها ولی از درون تهی و خالیه , دو کلام باهاش حرف بزنی متوجه میشی . خیلی تو کفه یعنی دیگه کم مونده التماس کنه تا از سینگلی دربیاد هر چقدرم بهش میگی بابا بیخیال بالاخره یکی میاد گوش نمیده .

نمیدونم اینجور دخترا دنبال چین درکشون نمیکنم .

والا ما یه دوست داریم نصف صورتش دماغه اما انقدر با اعتماد به نفس و خوب و با شخصیته قشنگ معلومه خانواده ی خوبی داشته نزدن تو سرش و قوی بزرگش کردن .

دمش گرم . 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد