زنگ زد ، گفت معذرت خواهی کن ببخشمت !
گفت دلش تنگ شده برام !
گفتم که دل من تنگ نشده براش ، اونم گفت تو که ادم نیستی .
چرت و پرت گفتیم ، از همون چرت و پرت هایی (یه پست در مورد چرت و پرت هامون نوشته بودم) که تا صبح هم میتونیم ادامه بدیم و خسته نشیم .
حتی دلیل رفتنشم یادش نبود !!
خانوادش همون موقعی که رفت ، رفتن لاهیجان .
ینی اوکی شدین؟ اگه اره که آخیشششش...همش دلم شور میز
ببخشید دخالت میکنم ولی یعنی اصلا باهاشون حرف نزدید که چرا این رفتار کردن و شما اذیت شدید اصلا نگفتید دوست ندارید این رفتار تکرار بشه یعنی راحت گذشتید؟؟
مگه تو کاری کرده بودی که بره؟!
در هر صورت خدا رو شکر که سر و کله اش پیدا شد. ولی یه هفته زیاده ها! یه بار پیش مشاور رفته بودم در مورد رابطه ی قبلیم. اون بابا هم یه هفته هیج خبری ازش نبود تا روزی که رفتیم مشاوره دو نفره. مشاور بهش گفت یه هفته خیلی زیاده! جطور تونستی یه هفته از کسی که دوستش داری بی خبر باشی؟ کاری به این دختر ندارم که چی بهش گذشته خودت چطوری تونستی با یه هفته بی خبری کنار بیای!
فکر کنم اگه یکم از حالی که این مدت داشتی رو بهش بگی خوب باشه. مردها علم غیب ندارن و در مورد شناخت خانمها خنگ ترین موجودات عالمند!