وقتی سر به سرش میذارم میگه یه قهرمان حرفاشُ روی تشک میزنه :))
یه کامنت گرفتم که ناراحتم کرد , یه خانمی نوشته بود اولش همینجوریه یواش یواش سرد میشید... . ناراحتیم از بابت نگرانی برای اینده نیست خب طبیعتا من از بیمارستان خسته و کوفته میام و اونم از محل کارش و شاید بعد ها انقدر گرم نباشیم .
برای تو ناراحت شدم که روابطت گرم نیست و نارضایتی در کامنتی که گذاشتی مشخصه , من شما رو نمیشناسم حتی بار اول که ازتون کامنت میگیرم اما میدونم سرد موندن شما کمکی به درست شدن اوضاع نمیکنه با مواد غذایی و طب سنتی میشه به گرمی روابط کمک کرد اما رفتار شما اولین خط درمان محسوب میشه . براتون روابط گرمی رو آرزو میکنم انقدر که بوی وایتکس بگیرید هردوتون :))
اغلب من در مورد کامنت ها صحبت نمیکنم اما این فرق میکرد.
چقدرم تند و تند پست میذاری تو، سرد که چه عرض کنم اون لجن ترین آدمی بود که میشد تصور کرد آینده بهت نشون میده صبر کن حالا....
منم همون خط اول را خوندم براش متاسف شدم
فهمیدم که پر از حس بد و خستگی و دلزدگی بوده...