چند سال پیشا نزدیک عید بود که دختر عمه بزرگم که یه سال ازم کوچکتره بهم یه اس تبریک عید نوروز فرستاداز همینا که سند تو آل میکنن ، خیلی قشنگ بود که یادم مونده تا الان .
نوشته بود سال جدید مثل یه کتاب رمانه یه جاهاییش ناراحتی یه جاهاییش خوشحالی به خاطر چند تا برگ کتاب که ناراحتت میکنه کل کتابو دور ننداز .
خوب و بد در همه دیگه ، به خاطر یه اتفاق بد نمیگن کل سال بد بوده ، آره منم تا چند وقت پیش قبولش داشتم تا اینکه فهمیدم بستگی به عمق فاجعه ی اون اتفاق بد داره !
سال نود و پنج جر خوردگی عمیقی در من پدیدار آورد !!
سال نود و پنج من کنکور دادم و پدرم دراومد و جز سخت ترین سال های عمرم بود و الانم همیشه یه اتفاقی میفته که هر چند وقت تکرار کنم ورودی ۹۵ هستم و باز یادم بیاد اون سال امیدوارم دیگه ۹۵ هیچ وقت تکرار نشه با اون حس ها