هشت زنگ زده ، من نبودم گوشیم پاویون بود .
دستم رو بریدم اومدم پاویون چسب زخم بردارم . دهن سرویس مگه بند میومد ؟! چند تا چسب زخم مصرف کرد .
نرفتم سراغ گوشیم .
دیگه خلاصه چند بار دیگم زنگ میزنه ، دوستم پاویون خواب بوده میبینه گوشیم داره خودکشی میکنه بلند میشه جواب میده به هشت میگه هفت دچار جراحت شده خونریزی داره بیا باهاش وداع کن :))
این دوستم خیلی مسخره و دیوونس (همونکه عاشق هومن شده) :)) خلاصه هشت کارشو کنسل میکنه میاد بیمارستان نگهبانی بهش اجازه ورود نمیده میگه من از کجا بدونم تو شوهر هفتی واقعا .
عاقا خلاصه هشت میمیره و زنده میشه صد بار دیگم زنگ میزنه کسی جواب نمیده .
من کارم تموم شد شیفتم آف شد .
اومدم دیدم چه خبره !! کلی میس کال داشتم .
بساطی بود :)) اگه بدونید چطوری این قائله رو ختم بخیر کردم .
دوستمم اومده بود عذرخواهی میکرد :)) پررو پررو وایساده میگه اخه بادمجون بم که آفت نداره :)) به هشت میگه اقای هشت من با شوخی گفتم چطور متوجه نشدی :))
بیچاره خانواده هم اومده بودن :))
پ.ن:
بهشون گفتم دوستم پاویون خواب و بیدار بوده ، بچه ها در مورد اینکه خون دستم بند نمیاد صحبت کردن ، اینم یه چیزهای نامفهومی فهمیده و فکر کرده خونریزی وسیعیه :))
خلاصه ختم بخیر شد . (فکر کنم خیلی فحش خورد فقط :)) )
*دلم میخواست جلوی نگهبانی بگیرم هشت رو بغل کنم محکم محکم محکم . کاش اونم همین حس رو داشته باشه :(
*خیلی سعی کردم جو رو اروم کنم به دوستم چیزی نگن . بیچاره خودش مثل ادم اومده بود عذر خواهی کنه از همه . خودشو برای فحش خوردن اماده کرده بود :)) گناه داشت .
*ممنونم از همتون مرسی مرسی مرسی از همه :* ببخشید نمیام بهتون سر بزنم . این دهن سرویس کصافت وقت نمیذاره برامون.
من عااااااشق اون دوست تون شدم که




بخدا که
ولی دور از جون تون...جراحت و...
بیچاره آقای هشت
اوه اوه
چطوری تونستی این قائله را ختم به خیر کنی؟