هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

تاینی موویز

من عاشق تاینی موویزم عاشق خودش و صاحبش که دیگه رفت...

تالی

امروز از مهم ترین تکه های پازل زندگیم ضربه ی سختی خوردم : 

والدینی که اعلام کرد تو جدا از مایی و لطفا جدا ادامه بده .

لویی .

خودم تنها برگشتم به لونه ی تنهاییم و برای خودم فیلم دیدم و سعی کردم احساساتمو تخلیه کنم .

فیلم تالی رو دیدم ولی کمکی نکرد و از اونجایی که من خیلی از شخصیت های فیلم تاثیر میگیرم بیشتر این احساس رو گرفتم که مثل مامان قصه خسته و تنها و افسردم و تنهایی از پسش برنمیام .

شکستی طور برگشتم به تختم و سعی کردم یکم بنویسم و تخلیه شم .

فی المدت المعلوم

خیلی خجل میگردم وقتی یه فیلم چیز دارایرانی با هشت میبینم .

فیلمای خارجی مشکلی ندارما .

در مدت معلوم رو دیدیم ، به قول خودش هیچکس جیگرشو نداره این حرف ها رو بزنه .از فاصله پونزده ساله بلوغ تا زمان ازدواج رو باید چیکار کرد ؟! 

فقط اون پیرزنه :)) صابون هفتاد هزار تومن لیف دو تومن :))

تاینی موویز

از وقتی تاینی موویز رو بستن مثل این آواره ها شدیم نمیدونیم به کجا پناه بیاریم :( 

سینما هم وقتی دید تاینی رو گرفتن زود سایتو بست یه وقت بلایی سر اونا نیاد .


baby driver

شخصیت من روبه تصویر کشیده ... .

همونقدر عاشق و شیدا و ساکت !