هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

مادربزرگ

امروز رفتم دیدن مادربزرگم :* انقدر خوشحال شد :*

گفت هفت گفتم اگه امروز نیای بلند میشم خودم میرم خونشون.

همش میگه هفت دنیا دو روزه معلومم نیس پس فردا چی میشه زود زود بیا دیدنم ، پس فردا پشیمون میشیا .

اخی...دورش بگردم ‌.

چرا انقدر مادربزرگا خوبن ؟! 


ب.ر.ن:

چند ماهی هست ازدواج کرده ، امروز خالش داشت میگفت انقدر گلو دردش شدیده که نمیتونه آب دهانشو قورت بده .

یهو بی هوا گفتم عه چه زود بیماری بوسه گرفت ! 

خالش یهو با تعجب نگام کرد و دیگه هیچی نگفت  :)) 

بابا اسمش ضایعت :))


نظرات 4 + ارسال نظر
tarane fn 1397/02/09 ساعت 00:45

با یه دنیا حسرت موندم چرا زود به زود نرفتم دیدنش

mahee 1397/02/09 ساعت 08:32

عززززیزم...یه مادربزرگه گوگولی تصور کردم. وجودشون برکته، دعاشونم گیراس..بگو خیلی برات دعا کنه.
منم بوسه گرفتم..واقعا دردش وحشتناکه

از نوع عفونت های EBV ؟؟؟؟؟؟؟
همون که داداش منم گرفت و خیلی وخیم و دردناک و رنج آور بود؟؟؟؟

طراوت 1397/02/09 ساعت 16:01 http://Myblackmind.blog.ir

راست میگه واقعا!
آدم یه روز به خودش میاد و میبینه چقدر دیر شده برای رفتن پیش مامان بزرگش:(
من الان فقط دلم یه بار دیگه دیدنشو میخواد!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد