کاپیتان ویلیام : اسمت چیه ؟
توماس : توماس الیسون قربان . مجبور به خدمت شدم . یه زن و یه بچه دارم .
کاپیتان ویلیام : اسمتو پرسیدم نه تاریخچه بدبختیتو !