عامو یه کپه ی لیمویی هس خیلی رو اعصابمه .
مرتیکه کُلُم برگشته مریضو کشته میگه نه نه این اَی (اگه) میخواستم زنده نَمی موند .
تو خواستی و نشد ؟!
بعد میخواد پای همه رو بکشه وسط ، از اونی که تریاژ کرده ، از منی که بستریش کردم تا اونی که مسئول شیفت بوده و سوپر و متر و همه .
یکی نی به این بگه باز تو یه خاکی تو سر خودت کردی دس بچو مام دادی ؟!
مرتیکه بیل .
شبیه بیل می مونه .