هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

خانواده

نزدیک اموزشگاه لهو و لعب خورشید وایساده بودم ، یه پژو نگه داشت و خانومش و دخترشو پیاده کرد .

هر دو چادری بودن .

خانومه مشغول صحبت کردن با همسرش که توی ماشین بود شد .

دختره هم چادرشو کشید توی صورتش و سه ساعت مشغول بود اون زیر .

گفتم دمش گرم بابا داره شالشو درست میکنه ، چقدر این شال درست کردن خودش سخته دیگه ببین درست کردنش زیر چادر چقدر زجر اوره و حرص میده ادمو .

کلی غصه خوردم و آه از نهادم برخاست .

پژو که رفت دختره چادرش کشید عقب ، دیدیم به به زلف پریشان مده بر باد ندهی بربادم ! 

تا دم در اموزشگاه رفت چادرشو برداشت گذاشت توی کوله ش :/ 

خیلی خوشگل موشگل و جیگول میگول رفت تو :/ 

چقدر این حس بده ! به اجبار به قوانین خامواده پایبند باشی :( 

همه درگیرش بودیم .

نظرات 1 + ارسال نظر
Va hid 1397/04/18 ساعت 15:10 http://pitek.blog.ir

موفق باشی و باشند!!

:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد