هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

مجید کوچولو

از صبح تو فکر مجیدم .

انقدر این بشر جیگره .

اندازه ی داداشم (یکم کمتر) دوسش دارم .

دوس دارم بگیرم بچلونمش .

بهش کمک کنم کاراشو انجام بده .

بهش یاد بدم چیکار کنه .

ولی متاسفانه درستش اینه بذارم خودش انجام بده و هر جا مشکل داشت بهم بگه .

هنوز نگاه رزاقی توی ذهنمه :)) چقدر عمیق بهم خیره شده بود و داشت فکر میکرد این زنا اصلا هوای همو ندارن خاک تو سرشون .

:))))

عاقا من یه چیزی کشف کردم ، این رزاق کارشو خیلی اوکی انجام میده ولی با خانومای جوگول صحبتش طولانی تره .

لاس نمیزنه ها فقط صحبتاش طولانی تره .

متاسفانه از نظر من این خیانت محسوب میشه .

مجید رفته به یه مریض خانوم سر بزنه ، زنه لباساشو دراورده بوده فقط با تاپ بوده ، انقدر تعجب کرده بوده و چند بار گفته بوده یاالله و این حرفا ولی زنه به روی خودش نیاورده :))) 

اومد گفت این خانومه تو اورژانس اینجوریه ‌ میگم خب ؟ میگه عیب نداره ؟ میگم مگه تو حراستی :)))) بیا برو کارتو انجام بده :))) 

شما بودید عاشق این بچه نمیشدید ؟! 

لپشو نمیکشیدید ؟ 

مثه این بچه کوچولو مدرسه ای ها .

نظرات 4 + ارسال نظر
نبکا 1397/04/13 ساعت 14:53

منم از این با حیا بودنش خوشم اومد.

Va hid 1397/04/13 ساعت 16:41 http://pitek.blog.ir

چه پسر خوبی!!! از بس اینطور ادما کم هستن عجیب دوست داشتنی میشن!!!
کارتون هم هر روز یه هیجان جدید توش هست!!

تیلوتیلو 1397/04/13 ساعت 17:09

خوبی عزیزم؟
حالا این بچه مثبته... چیکارش داری... بزار یالله ش را بگه

حوا 1397/04/16 ساعت 07:50

لپشو بکش بهش بگو: گوگولی مگولی گولی بولی لپاتو بکشم همیشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد