شاید تقصیر خودمه ، انقدر انرژی منفی میدم و انتظار انرژی مثبت دارم .
بچه تر که بودم همیشه مثبت فکر میکردم و روز های تاریک کمتری داشتم .
من اخلاق هشت رو میشناسم ، اگر دختری در کار نباشه ، میتونم بهش زنگ بزنم ... .
فقط یک صحبت کوچیک میتونه هشت رو به من برگردونه .
اما این کارو نمیکنم ... .
همیشه همینجوری بودم ! راه حل رو داشتم اما کاری نمیکردم تا زمان خودش پیش ببره .
اه باز بحث به هشت کشیده شد !
تمام ذهنم رو مشغول خودش کرده و منم با گفتن بهش فکر نکن خودمو گول زدم .
نمیتونی که فکر نکنی بهش. مهمترین مساله ی زندگیت هست الان. به نظر من حتی اگه هشت با کسی نباشه و صرفا خواسته باشه با اعصاب تو بازی کنه و حتی حتی اگه اون صحبت کوچیک تو باعث بشه هشت برگرده به نظرت میتونی بعدش با این آدم کنار بیای؟ از یه جایی به بعد آدم باید جواب غرور و عزت پایمال شده اش رابده. اون داره تو رو شکنجه میده به نظرت خودش هم به اندازه تو اذیت میشه؟
چه عجیب!
من تو متن ماجرای تو نیستم
نمیخوامم نظرات صد من یه غاز بدم خودت بهتر اخلاقش رو میشناسی اگر میدونی زنگ بزنی بهتره، اینکار رو بکن هر چی بشه نتیجش مهم نیست برا زندگیت و شوهرت کردی تا اینکه بعدا حسرتش رو بخوری که چرا اینکار رو نکردی و کاش به خودت فرصت میدادی و به زندگیت یه تماس جای بدی رو نمیگیره حداقل از برزخ نجاتت میده
من شرایط تو رو داشتم خیلی شبیه گذشته من، اگر میدونی با تماس حل میشه نزلر بیشتر از این رنج بکشی
برو بابا.....