هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

یه کپه ی لیمویی

از اینکه نمایشگاه کتاب مصلا باشه خوشم نمیاد .

شهر آفتاب خیلی بهتر بود .

یه پست در مورد نمایشگاه کتاب گذاشته بودم و کتاب توش معرفی کرده بودم .

والا کتابخونم دیگه جا نداره ، نه اینکه خیلی کتاب داشته باشما (که البته دارم :)) ) کتابخونم کوچیکه .

اتاقمم واقعا دیگه جای تیر و تخته ی جدید نداره . این سرویس اتاق خوابی که سه سال پیش گرفتم کل اتاقمو پر کرده و متاسفانه نه دیزاین قشنگی شد براش زد ، نه جایی رو باز کرد !!

من هنوز با کمبود جا برای لباس رو به رو هستم .

سرویس اتاق خواب قبلیم جاش از این کمتر بود با مشکل لباس رو به رو بودم ، الانم با همین مشکل رو به رو هستم !!

واقعا نمی فهمم چرا ؟! 

دیشب مامانم میخواست چیزی از توی کابینت بیرون بیاره که لیوانی افتاد و شکست . 

یهو مامانم گفت وات د فاعک ؟! :)) 

گفتم مامان ؟! فارسی فحش بده غرب زدگی تا کجا ؟! 

خانواده هشت هم اومدن .

من توی اتاق موندم . بابام کلی صحبت کرد . مامانش اصلا صحبت نمیکرد . باباش میحرفید . هشت اخراش صحبت کرد ‌.

مثه این کپه ی لیمو گفت با مشاور صحبت میکنه .

به مشاوره هم که گفته بود از چشمم افتاده و فلان . 

دیگه مثلا اومده بودن تکلیف روشن کنن کاری از پیش نبردن .



نظرات 1 + ارسال نظر
پریسا 1397/02/12 ساعت 00:43 http://roga2.blog.ir

اول اینکه کجایی؟ معلومه؟
دوم کار خوبی کردی توی اتاق موندی.
سوم پس اون دوست مشترک که بهت گفته بود محمد به مشاور گفته دلم براش تنگ شده و مثل چی پشیمونم دروغ گفته بود؟
چهار نزار حرمتها از بین بره یه درصد همیشه احتمال برگشت بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد