هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

مرجان من

شایعه بود مرجان درگیر پروسه ی طلاقشه و نمیتونه این سری دانشجو بیاره بخشمون . 

دانشجوهاش بدون مربی می موندن و یه ترم عقب میفتادن ، از طرفی این بی نظمی از طرف همچین مربی ای مثل مرجان و همینطور دانشگاه به اون منظمی اصلا قابل قبول نبود .

دانشجو هاش انقدر به مرجان اصرار کردن ، مرجان راضی شد و با خنده به مدیر آموزش بیمارستان گفت عقلشونو از دست دادن  میخوان با من باشن من قراره پوستشونو بکنم :))

راست میگه وقتی با مرجان میای بیمارستان ، باید فکر کنی اومدی سربازی ! مثل پادگان رفتار میکنه باهات .

از تحقیر کردن و خورد کردنت جلوی همراه بیمار بگییییییر تا انجام دادن کارهایی که وظیفه ی خدماتِ و باید انجام بدی .

میگه من میکوبم از نو میسازم میخوام آخرش که از اینجا رفتید رضایت داشته باشید .

هنوزم میترسم ازش ، از داد هاش ، از استرس دادناش ، ... .

خدا به داد دانشجو هاش برسه . امیدوارم بهترین کارورزی عمرشون باشه .

نظرات 4 + ارسال نظر
تیلوتیلو 1396/09/22 ساعت 11:56

سلام عزیزم
الهی من قربون اون حرص خوردنت برم
اولا که این دختره بار اولش نبود از این کارا میکرد ... دوما خب برای همین جایگزین شد... سوما من به طور مرتب در حال پایش هستم اما نامحسوس ... از یه جایی به بعد تو زندگی مشترک یاد میگیری که کنترل کردن چاره کار نیست... چاه باید خودش آب داشته باشه... البته که کنترل کردن و اینکه طرف مقابل بدونه تو حواست جمعه بی تاثیر نیست... بالاخره بهتره آدم مالش را بپاد همسایه ش را دزد نکنه... اما ...
اما...
کلا دخترای منشی یه حس دکتر دوستی عجیبی دارن که مطمئنم خودت باهاش آشنایی... و البته خانوم دکترایی که میان کلیینک و ساعتی اونجا هستند که حس دکتر دوستی عجیبی دارن... اما من در هر ساعتی که اراده کنم با ایمو اونجا حضور دارم و این نشون میده که دکتر فعلا ... (چون هیچکس را نمیشه کلی قضاوت کرد و البته که آدمها قابل تغییر هستند) دست از پا خطا نمیکنه... اما من از این رفتارها از منشی ها ره کرات دیدم...
در نمیزنه میاد تو... دکتر آنچنان فریادی سرش میزنه که اگه من بودم احتمالا دیگه از اون خیابونی هم که این کلینیک توش هست عبور نمیکردم ... ولی اونا با خنده از این قضیه میگذرن و دوباره تکرار میکنن
یا مثلا حرف زدنشون کلا قربون صدقه س
یا مثلا دیدی چطوری لباس میپوشن... من معذرت میخوام اگه دارم رک حرف میزنم
من آدمیم که به شدت موافق آزادیم... اما بالاخره هرچیزی به حد و حدودی داره
این خانومای منشی گاهی چنان لباس میپوشن که اگه بی لباس بیان کمتر جلب توجه میشه...
خلاصه عشقولکم
حرص نخور... پوستت خراب میشه
منم حرص نخوردم... فقط نگاه کردم

تیلوتیلو 1396/09/22 ساعت 11:56

حالا چرا خصوصی نوشته بودی
میزاشتی بقیه هم بخونن

تیلوتیلو 1396/09/22 ساعت 12:16

کلینیک فعلی پوست و مو و زیبایی هست ... برای همین ترجیح انتخاب برای منشی ها خانوم هستن... البته که من پیشنهاد لباس فرم دادم
و البته که اونا اصلا شورش کردن در مقابل پوشیدن لباس فرم
و البته تر که به زودی باید تن بدن به لباس فرم

Trane fn 1396/09/22 ساعت 18:29

ما یه استاد شیمی داشتیم بداخلاق ترین و سخت گیر ترین استاد دانشگاه بود و هست من شبایی که فرداش باهاش داشتیم از استرس خوابم نمیبرد ولی الان دوباره بخوام شیمی بردارم و برگردم به قبل حتما دوباره با خودش برمیدارم انقدر از ترسش شیمی خوندم که هنوز بعد دو ترم یادمه و تنها درسیه که یادم موند و تو مخم رفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد